درباره كتاب 'ادبیات جهان را چگونه بخوانیم':
ضرورت خواندن کتاب حاضر میتواند این باشد که اگر بدانیم دیگران چرا و چگونه ادبیات جهان را میخوانند، اگر بدانیم در عرصهی امروز ادبیات جهان چه سنجه و سلیقهای غالب است، اگر بدانیم جهان انگلیسیزبان در پی چه عناصری سراغ ادبیات سایر زبانها میآید، بتوانیم خود را به قافلهی جهانی ادبیات برسانیم.
در کتاب حاضر، نویسنده دانش جامع و عمیق و تجربهی سالها تدریس خود را به کار میگیرد تا با زبانی سهل و ممتنع و شفاف به ما بیاموزد که چهطور ادبیات جهان را بخوانیم و چهطور بخشی از ادبیات جهان باشیم. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"نخستین چالش خواندن ادبیات جهان این است که خودِ ایدهی ادبیات طی قرنهای متمادی و در جایجای دنیا معناهای گوناگونی داشته است. حتی در جهان انگلیسیزبان امروز، این لغت میتواند بسیار گسترده یا برعکس، محدود به کار برود. در متداولترین کاربرد آن، ادبیات بهسادگی به معنای هر چیزی است که "مکتوب میشود"؛ در حقیقت هرگونهای از متن. وقتی پس از یک حادثه در اسکی، توی اتاق معاینه جراحتان میگوید: "جلوتر از متون روز در زمینهی شکستگیهای مرکب ایستادهام." منظورش اسناد و مدارک پزشکی است نه رمانهای توماس مان. در معنای فرهنگی آن، "ادبیات" پیش از هر چیز به شعرها، نمایشنامهها و داستانها اشاره دارد، یعنی آثاری مبتنی بر تخیل خلاق که به زبانی فاخر و لذتبخش نوشته شدهاند ..."