درباره كتاب 'الاغ طلایی':
کتاب داستان جوانی است که در جامعه رم وارد اجتماع میشود و میخواهد که از جایی آغازد اما از آنجایی که جامعه خود فاسد شده است و از درون دارد میپوسد و همه فکر و ذکرها متوجه مادیت (زر، زمین، ماده، مادینگی و نرینگی) و غرایز حیوانی شده است جوان هم به آن سمت میرود و جز ماده و مادینگی چیزی نمیبیند و تا بدانجا پیش میرود که کالبد انسانی را از دست میدهد و به الاغ تبدیل میشود اما شعور و قوه دراکهاش محفوظ میماند و درین مسخ و تبدیل کالبد به اوج حضیض میرسد و ژرفای تباهی و فساد خود و جامعه رم و اشرافیت آن را میبیند و با تمامی ذرات وجود حس میکند ... (برگرفته از سخن ناشر در ابتدای کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"ای خواننده، در این قصه میلتوسی قصهها و حکایات گوناگون و رنگارنگی به هم بافتهام و میخواهم گوشهایتان را با یک رشته نقالیها و روایتهای نجواگونه بنوازم، البته مشروط بر این که نخواهید از دیدن و توجه نشان دادن به این کاغذ مصری که توسط قلمی هوشیار و مویشکاف ساخته شده از نیهای کنار رودخانه نیل رقم خورده است صرفنظر کنید. در این داستان حکایت میشود که شکل و شمایل و ثروت و داراییهای مردم هیات و صورتی دگرگونه مییافتند و پس از آن با پیچش و چرخش دوباره سرنوشت همان هیات پیشینشان را بازمییافتند. اینها را بخوانید و شگفتی کنید؛ ولی نخست عزم جزم کردهام به پرسشهایتان پاسخ گویم: این مرد کیست؟ ..."