درباره كتاب 'راهنمای مردن با گیاهان دارویی':
... رمان روایتی است از یک دختر جوان که چشمانش نمیبیند و در خانهای همراه مادرش در کار خشک کردن، ترکیب و آمادهسازی گیاهان دارویی برای فروش در بازار است. او در تاریکی چشمانش توانسته با استفاده از قوای دیگر به درک جذاب اشیا و ابزاری برسد که با آنها کار میکند. همهچیز برایش در ساختار و وجوه گوناگون این گیاهان و البته رابطه با مادرش خلاصه شده، تا اینکه روزی برای یک مراسم خانوادگی از خانه پا بیرون میگذارد و باز که میگردد خیلی چیزها درونش عوض شده است ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"کف سینی را کاغذ جاذب رطوبت پهن کن و سرگلها را بهدقت بر آن بچین. ایرادی ندارد گلها با یکدیگر در تماس باشند. سینی را جایی گرم بگذار. مناسبترین جا قفسهای است که هوا بهخوبی در آن جریان داشته باشد. گلها را مدام پشتورو کن تا خوب خشک شوند. سپس آنها را بریز در ظرفی تیره که هوا درش نفوذ نمیکند. اگر گل همیشهبهار است، پس از خشک شدن و قبل از ریختن درون ظرف، گلبرگهایش را باید از قسمت مرکزی گل جدا کنی.
سینیها را یکییکی کف گلخانه میگذارم و نایلون رویشان را برمیدارم. نایلون پوششی نازک و نرم است که خشخش میکند و میتواند جلو سرمازدگی و غبار را بگیرد. در مورد قسمتهای هوایی و برگها کار کمی مشکلتر است. اغلب تیغی توی دستم میرود و من بیتوجه به خونی که روی پوستم خشک میشود به کارم ادامه میدهم ..."