درباره كتاب 'الا و دزدی میلیونی':
هر کسی دوست دارد یک بار هم که شده شانس بیاورد و بلیت بختآزمایی بیصاحبی پیدا کند. تازه بعد آن هم معلوم شود پای یک جایزه میلیونی در میان است. الا و دوستانش این شانس را پیدا میکنند، اما ناگهان بلیت یک میلیونی ناپدید میشود. پکا، کله پوک کلاس، بلیت را ته جیبش گذاشته بود. باید کسی آن را دزدیده باشد، احتمالا کار یک آدم بدجنس و حیلهگر است. الا و دوستانش از روی فیلمهای تلویزیون این آدم بدجنس را پیدا میکنند، اما تازه این شروع ماجراست ...
(مخاطب کتاب گروه سنی "ج" در نظر گرفته شده است)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"نام من الا است. هنوز کلاس دوم هستم و از این موضوع ناراحتم. چون خیلی دوست دارم زود پایان تحصیلاتم را جشن بگیرم و برای مراسم پایان مدرسه، لباس آبی جدیدم را که پشتش پاپیون دراد بپوشم. خوشحالم که دستکم همکلاسیها و معلم مهربانی دارم. البته معلم مهربان را دیگر ندارم. معلممان بدون گذاشتن هیچ رد و نشانی از خودش ناپدید شده است. امروز صبح این اتفاق افتاد. شاید هم شب، اما امروز صبح که به مدرسه آمدیم متوجه غیبتش شدیم.
هانا وحشتزده گفت: "حتما کسی او را دزدیده."
من گفتم: "چه حرفها، کی ممکن است یک معلم را دزیده باشد؟"
تیمو، نابغهی کلاسمان گفت: "کار کارِ یک کلهپوک است."
البته حق با او بود، فقط یک آدم کلهپوک انگیزه دارد یک معلم را بدزدد. چون نیاز به کسی دارد که چیزی توی کلهاش فرو کند ..."