داستان با این جملات آغاز میشود:
"پدرم یک قهرمان است و یک کمونیست و، از همه مهمتر اینکه من میخواهم شبیه او بشوم. البته من هیچوقت نمیتوانم شبیه رفیق استالین بشوم. او پیشوا و معلم بزرگ ماست.
از رادیو صدایی میآید که میگوید: "مردم روسیه! از پیشوا و معلم بزرگمان، استالین محبوب در پیشروی به سوی کمونیسم پیروی کنید! استالین نشان ماست! استالین آینده ماست! استالین خوشبختی ماست!" سپس، سرود "آینده روشنی پیش روی ماست" پخش میشود. همه واژههایش را بلدم و همینطور که با آن همخوانی میکنم، مداد و کاغذی درمیآورم و شروع میکنم به نوشتن ..."