درباره كتاب 'نقش قصه در تغییر زندگی و شخصیت: قصهدرمانی':
میلتون اریکسون تاثیرگذارترین متخصص هیپونتیزمدرمانی در زمانه ما لقب گرفته است. بخشی از روش درمانی او بکارگیری قصههای آموزنده است که در خلال وضعیت توام با شوک یا سردرگمی به افراد کمک میکند تا وضعیت خود را به گونه جدیدی ببینند.
در این کتاب سیدنی روزن بیش از یکصد نمونه از داستانهای اریکسون را جمعآوری کرده است و هرجا که لازم دانسته توضیحات خود را نیز به این مجموعه اضافه کرده است. داستانها ذیل عنوانهایی همچون "داستانهای انگیزهبخش"، "تلقین غیرمستقیم"، "غلبه بر محدودیتهای عادت شده" و ... دستهبندی شدهاند. (با تصرف و تلخیص برگرفته از توضیحات کتاب در وب سایت آمازون)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
" "آنچه را که متوجه نیستی سیدنی، این است که بخش اعظم زندگی تو بهطور ناخودآگاه مشخص شده است". وقتی اریکسون این را به من گفت مانند بسیاری از بیمارانم که وقتی همین حرف را میشنوند واکنش نشان دادم. احساس کردم سخن از جبر و تقدیر میگوید، اینکه سرنوشتی از پیش مقدر داریم و اینکه نهایت آنچه میتوانم به آن امیدوار باشم این است که از انگارههای ناخودآگاه کاملا مشخص و تعیین شده مطلع شوم.
اما بعدا فهمیدم که ذهن ناخودآگاه لزوما غیرقابل تغییر نیست. تمام تجربههای امروز ما روی ذهن هشیار و هم روی ذهن ناهشیار ما اثر میگذارند. با خواندن یک مطلب الهامبخش ذهن ناهشیار من تغییر میکند، اگر با شخص مهمی - مهم برای من - ملاقات کنم ذهن ناهشیار من تغییر میکند. ارزش مثبت هر رواندرمانی به توانایی شخص در تغییر یافتن بستگی دارد که بیشتر در اثر مواجه شدن با شخص یا اشخاص دیگر صورت خارجی پیدا میکند ..."