درباره كتاب 'حاتم طائی':
داستانهای عامیانه فارسی گنجینههایی از مضمون، تمثیل، ضربالمثلها و آداب و رسوم فارسیزبانان به شمار میروند. توجه به چنین گنجینههایی، در اصل، پاسداشت فرهنگ و ادب کهن سرزمینی است به وسعت زبان فارسی.
چه بسیار کسان که با خواندن این داستانها با کتاب پیوندی همیشگی یافتهاند، زیرا این داستانها که اغلب روایت پهلوانی و مردانگی و عشقند، با نثری شیرین و پرطمطراق، با افسانهسازی و خیالپردازی خواننده را بر سر شوق میآورند و به خواندن ترغیبش میکنند.
انتشارات ققنوس با بهرهگیری از نسخههای متعدد و به کارگیری رسمالخط جدید بر آن است تا آثار ماندگار ادبیات عامه در مجموعهای خوشخوان و به دور از لغزش منتشر گردد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"اما راویان اخبار و ناقلان آثار چنین روایت کردهاند که حاتم ابن طیبن گیلان ابن رسن ابن نخشب ابن قحطاره ابن هود است و هود در حوالی یمن کدخدا بود که کمکم از ظلم شاه یمن به ستوه آمد و با خدای خود عهد کرد که اگر سلطان یمن را از میان بردارد و به جای او به تخت سلطنت بنشیند با رعیت کمال عدل و داد کند و همیشه داد مظلوم از ظالم بستاند. تا آن که به مرور ایام پنج هزار سوار تهیه کرده به سلطان یمن تاخت و تاج و تخت را تصرف نمود و با مردم خوشرفتاری کرد. بعد از او اولادش به تخت سلطنت نشستند، همینطور نسل بعد نسل رسیدند تا اینکه سلطنت به طی رسید و خداوند به طی پسری مرحمت فرمود نام او را حاتم گذاشتند که بعدها ملقب به حاتم طائی شد.
روزی که حاتم به دنیا آمد شش هزار طفل در آن روز به دنیا آمدند. طی دستور داد شش هزار دایه تهیه نموده طفلهای تولد شده را به خرج طی پرستاری کنند و چهار دایه برای حاتم گرفت. ولی حاتم شیر نمیخورد. طی منجمان را طلبید و دستور خواست. عرض کردند: "این پسر در عالم در سخاوت بینظیر است، تا اطفال تولد شده شیر نخورند او نخواهد خورد." ..."