در اولین قطعه شعر کتاب با عنوان "جنگ وقتی که میرفت" میخوانیم:
"جنگ وقتی آمد
در خیابان، قدم زد
بازی خوب ما را
چکمههایش به هم زد
جنگ وقتی که آمد
خانهی ما زمین خورد
دفتر مشق من سوخت
پای بابا به مین خورد
جنگ وقتی که میرفت
شهر ما شهر غم بود
بین ما وقت بازی
چند تا بچه، کم بود