درباره كتاب 'لباس همیشگی من':
راوی داستان تعریف میکند که چطور مادربزرگاش برای او یک لباس تازه میدوزد تا با آن به مهمانی برود. اما داستان لباس تازه همینجا تمام نمیشود. سال بعد که دخترک قدش بلندتر میشود، مادربزرگ با کمی پارچه دیگر لباس را اندازه او میکند. سال بعدش مادربزرگ همچنان ترفندهای بیشتری در چنته دارد. حالا او آستینهای لباس را جدا میکند و آن را برای نوهاش به یک جلیقه تبدیل میکند. و بالاخره سال بعدترش، وقتی که دخترک ده ساله شده و لباس دیگر واقعا تناش نمیرود آن دو تصمیم میگیرند که لباس را برای یکی از فامیلهای کوچکتر دخترک آماده کنند تا ... به این ترتیب این یک لباس همیشگی باشد!