فصل یکم کتاب با این جملات آغاز میشود:
"10 اوت 1978، یک خودروی فورد پینتو در بزرگراهی در ایندیانا از عقب تصادف کرد. در اثر این سانحه، مخزن سوخت خودرو منفجر شد که به مرگ سه دختر نوجوان داخل خودرو انجامید. این نخستین بار نبود که پینتو در اثر تصادف از عقب، طعمه حریق میشد. در هفت سالی که از معرفی پینتو میگذشت، حدود 50 مورد شکایت مربوط به تصادف از عقب، علیه خودرو در دادگاه مطرح شده بود. هرچند که اینبار به دلیل مرگ سرنشینان، فورد در دادگاه کیفری نیز متهم شناخته شد.
این مورد انحرافی بارز از اصول [مهندسی] بود و مفاهیم مهمی را برای مهندسان و مدیران فورد دربرداشت. یک دادخواهی مدنی تنها میتوانست فورد را ملزم به پرداخت غرامت به قربانیان کند. اما، یک اقدام کیفری میتوانست سهلانگاری فورد در مرگ سرنشینان را اثبات کند و برای مهندسان و مدیرانی که روی پینتو کار کرده بودند، مجازات زندان در پی داشته باشد ..."