درباره كتاب 'درخت زندگی':
... درخت با ریشههایی در خاک، تنهای عمودی و بالارونده و شاخ و برگهایی رو به آسمان، نماد پیوند و یکپارچگی سه قلمروی کیهانی یعنی جهان زیرین، زمین و جهان زبرین است و بنابراین به صورت ستون کیهان (Axis Mundi) متصور میشود که در اساطیر و ادیان، همان مرکز جهان یا پیوند میان آسمان و زمین است و در همه فرهنگهای جهان حضور دارد (برای مثال، در عقاید مسیحی آن را صلیب یا ستونی نورانی و نشانهی الوهیت میدانند. در اساطیر یونان آن را نشانهی کادوسهی آپولون و کنایه از شعاع خورشید معنوی میدانند). از این رو، به اشکال گوناگون در بیشتر مکانهای مقدس مانند برجهای هرمی شکل ناقوسدار، ستونهای کلیسا، منارههای مساجد و معابد پاگودا که همگی به دور محوری مرکزی بنا شدهاند، یافت میشود. به همین دلیل، درخت کیهانی با پیوند زمین و آسمان نشانهی حسرت و دلتنگی برای روزگاری است که زمین و آسمان به هم نزدیک بودند و از این رو، وسیلهای برای دستیابی به گنبد آسمان، دیدار با خدایان و گفتگو با آنها شمرده میشد ... (بخشی از مقدمه مترجمان کتاب)
نویسنده در این کتاب به بررسی و معرفی اسطوره درخت زندگی میپردازد.