درباره كتاب 'سرگیجه':
داستان در دنیایی میگذرد که کره زمین انباشته از آلودگی و زباله است. زندگی، رنگی خاکستری و تیره و تار دارد و فضا انباشته از بوهای تهوعآور است. قهرمان داستان در یک کشتارگاه کار میکند و با وجود بیعلاقگی به شغلش، هر روز را با انجام این کار به شب میرساند. آیا گریزی از این وضعیت ناگوار وجود دارد؟