درباره كتاب 'هری پاتر و محفل ققنوس (ویراست دوم)':
محفل ققنوس، پنجمین کتاب از سری داستانهای پاتر و شرح ماجراهای پنجمین سال درس خواندن هری در مدرسه هاگوارتز است. این کتاب بلندترین داستان مجموعه هم هست (ترجمهی فارسی کتاب در سه جلد منتشر شده.)
در این داستان هری پانزده ساله است و کمکم در حال گذر از دورهی نوجوانی. دورهای که آدم متوجه میشود همه چیز سیاه یا سفید نیست و خیلی از مسائل وجود دارد که رنگشان انواع مختلفی از خاکستری است.
هری در این داستان، سال سختی را در مدرسه میگذراند. دامبلدور، مشکلات خودش را دارد و چندان هری را تحویل نمیگیرد. وزارت سحر و جادو معلم جدیدی را به مدرسه فرستاده است که بسیار سختگیر است و اجازهی نفس کشیدن به محصلین هاگوارتز نمیدهد. توطئهها و دسیسههای ولدمورت هم همچنان ادامه دارد و متاسفانه کمتر کسی پیدا میشود که حرفهای هری را دربارهی بازگشت لرد سیاه و تهدید او جدی بگیرد.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"آن روز گرمترین روز تابستان تا آن زمان بود که با سکوت سنگین و خوابآورش در میان خانههای بزرگ و چهارگوش پریوت درایو به پایان خود نزدیک میشد. اتومبیلهایی که بهطور معمول از تمیزی برق میزدند پوشیده از گرد و خاک در ورودی جلوی خانهها یا کنار چمن باغچههایی قرار داشتند که روزی مثل زمرد سبز و شاداب بودند اما در آن روز زرد و خشکیده به نظر میرسیدند چرا که به علت خشکسالی استفاده از شیلنگ آب ممنوع شده بود. ساکنین پریوت درایو، محروم از شستوشوی اتومبیل و چمنآرایی، به سایهی خنک درون خانههایشان پناه برده و پنجرههایشان را باز گذاشته بودند بلکه نسیمی که وجود نداشت وسوسه شود و به درون خانه بوزد ... تنها کسی که بیرون از خانه مانده بود پسری بود که زیر یکی از بوتههای گل جلوی خانهی شمارهی چهار پریوت درایو به پشت دراز کشیده بود.
او پسر عینکی لاغراندامی بود با موی مشکی که قیافهی نحیف و مریض احوالش به بچههایی شباهت داشت که در مدت کوتاهی زیاد قد کشیدهاند. شلوار جینش پاره و کثیف و تیشرتش گشاد و رنگورو رفته بود. پاشنهی کفشهای ورزشیاش از رویه جدا شده بود. هری پاتر از نظر همسایگان ظاهر آبرومندی نداشت ..."