درباره كتاب 'برادران سیسترز':
داستان این رمان وسترن در سالهای قرن نوزدهم جریان دارد. با وجود فضا و شرایط شکلگیری داستان که غرب وحشی است، رمان دارای دغدغههای امروزی است. شخصیتهای اصلی رمان هم دو برادر هفتتیرکش هستند که مزدور بوده و با آدمکشی گذران عمر میکنند. اما در یک سفر به خودشناسی میرسند. "برادران سیسترز" داستانی جذاب و پرکشش و سرشار از طنزی سیاه و گزنده است. این کتاب دومین رمان نویسندهی جوان کانادایی پاتریک دوویت است که سال 2011 چاپ شد و جوایز ادبی اصلی کانادا را دریافت کرد و نامزد دریافت جایزهی بوکر شد.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"بیرون عمارت ناخدا نشسته بودم و انتظار برادرم چارلی را میکشیدم که بیاید بیرون و به من خبر بدهد که بالاخره کار به کجا رسید. سوز برف میآمد و سردم بود و برای اینکه سرم گرم شود شروع کردم به برانداز کردن نیمبل، اسب جدید چارلی. اسم اسب تازهی من تاب بود. هیچکداممان اهل اسم گذاشتن روی اسب نبودیم ولی اسبها را عوض بخشی از دستمزد آخرین کارمان به ما داده بودند و از همان اول اسم داشتند. دیگر کاریاش نمیشد کرد. اسبهای بیاسم قدیمیمان سقط شده بودند و روی این حساب ما به این دوتا اسب احتیاج داشتیم، ولی من میگویم بهتر بود بهجای اسب پول بهمان میدادند تا به سلیقهی خودمان اسب بخریم. دو تا اسب که نه پیشینهای داشته باشند و نه عادت خاصی و انتظار هم نداشته باشند به اسم صدایشان بزنی. من عاشق اسب قبلیام بودم و تازگیها وقتی خوابم میبرد خاطرههایی از مرگش به ذهنم هجوم میآورند، جفتک انداختنش، پاهایش که ازشان آتش زبانه میکشید و چشمانش که از درد سوختگی داشتند از حدقه درمیآمدند ..."