درباره كتاب 'شیر پروانهای':
راوی داستان در دهسالگی در یک مدرسه شبانهروزی خارج از محل زندگیاش، در دوردستترین نقطه "ویلتشایر" به سر میبرد. روزی او بخاطر سختگیریهای مدرسه و حضور پسری شرور به نام "بشیر پومونت" از مدرسه فرار میکند و با یک پیرزن و سگش برخورد میکند. پیرزن او را به خانه بزرگ خود میبرد. در آنجا شیر سنگیای که اطراف آن پروانههایی به اسم "آدونیس آبی" میچرخیدند توجه پسربچه را جلب میکند. بنابراین پیرزن شروع به تعریف داستان شیر پروانهای برای پسرک میکند. ماجرای شیر سفیدی که در آفریقا با برتی، همسر پیرزن، بزرگ شده بود و ...