نویسنده در مقدمه، چهار سوال اساسی را به اختصار اینگونه پاسخ میدهد :
"الف) تعریف تاریخ: فکر میکنم هر مورخی خواهد پذیرفت که تاریخ منوعی تحقیق یا پژوهش است. این که چگونه پژوهشی است، هنوز مورد بررسی ما نیست. نکته این است که نوعا به آن چه علوم مینامیم، تعلق دارد؛ یعنی، به صورتهایی از اندیشه که بهوسیلهی آنها پرسشهایی را مطرح و تلاش میکنیم به آنها پاسخ بدهیم. فهمیدن این نکته مهم است که علم به طور کلی این نیست که آنچه را از قبل میدانیم جمعآوری و آنها را بهوسیلهی این یا آن نوع طرح مرتب کنیم؛ بلکه به این معنی است که محکم به چیزی که نمیدانیم بچسبیم و بکوشیم آن را کشف کنیم …
ب) موضوع تاریخ: تفاوت یک علم با یک علم دیگر در نوع کشفیات آنها است. تاریخ چه نوع چیزهایی را کشف میکند؟ من پاسخ میدهم، کردهها: افعال آدمیان که در گذشته انجام شده است. اگر چه این پاسخ، پرسشهای دیگری برمیانگیزد که بسیاری از آنها مجادلهانگیز است، اما هرگونه به آنها پاسخ داده شود، پاسخها اعتبار این قضیه را نفی نمیکنند که تاریخ علم کردهها، تلاش برای پاسخ دادن به پرسشهای مربوط به افعال آدمیان در گذشته است.
ج) سیر تاریخ چگونه است؟ تاریخ با تفسیر مدارک به پیش میرود؛ مدارک اسم جمعی برای چیزهایی است که تکتک سند خوانده میشوند و سند چیزی است موجود و حاضر، از آنگونه که مورخ با تفکر دربارهی آن میتواند به پرسشهایی که دربارهی رویدادهای گذشته طرح میکند پاسخ دهد …
د) سرانجام، تاریخ برای چیست؟ پاسخ به این پرسش احتمالا از بقیه دشوارتر است. کسی که به این سوال پاسخ میدهد نسبت به کسی که میخواهد به سه پرسش قبلی پاسخ دهد، باید بیشتر تامل کند؛ نه فقط به تفکر تاریخی، بلکه به چیزهای دیگری نیز باید فکر کند، زیرا گفتن این که چیزی "برای" چیزی است، به معنای تمایز بین الف و ب است، که در آن الف برای چیزی خوب است، و ب آن است که چیزی برایش خوب است. اما من پاسخی پیشنهاد و عقیدهای اظهار میکنم که هیچ مورخی آن را رد نخواهد کرد، اگرچه پرسشهای متعدد و دشوارتری را برمیانگیزد.
پاسخ من آن است که تاریخ "برای" خودشناسی انسان است. … خودشناسی به این معناست که اولا، بدانید انسان بودن چیست؛ ثانیا، بدانید بودن آن نوع انسانی که شما هستید چیست؛ و ثالثا، بدانید بودن آن نوع انسانی که شما هستید و هیچکس دیگر نیست چیست. خودشناسی یعنی این که بدانید چه میتوانید بکنید …"