درباره كتاب 'حقیقت و مرد دانا':
پسرک از پسِ عروسی در دِه و بازی مطربان، بنا میکند که با دوستانش نمایشی بسازد و بازی دربیاورد. القصّه کار به اینجا میکشد که بازی چقدر حقیقی است. پسرک در جستجوی "حقیقت" به تکاپو میافتد و از پدر و آموزگار و دیگران میپرسد. سرانجام نزد پیرمردی دانا بالای تپّه میرود. پیرمرد چیزکی میگوید و سراغ مردِ دانا را به پسرک میدهد. پسرک به جستجوی مرد دانا میرود و سالها بر او میگذرد و از آبادیها و شهر گذر میکند و ماجراهایی از سر میگذراند و کارها میکند و چیزها میآموزد؛ ولی مرد دانا را نمییابد. چون به خانه بازمیگردد، مرد کاملی شده است که پدر و مادرش نمیشناسند و میرانند. پس به صحرا برمیگردد و از راهزنی کتابی و قلمی میخرد و خانهای بر فراز تپّهای میسازد و پیرانهسر در آنجا روزگار میگذراند و میداند که حقیقت همان چیزهاست که در کار مردمان و در گردش طبیعت دیده و آموخته ... (برگرفته از توضیحات درباره کتاب در وب سایت ویکیپدیا)
(گروه سنی مخاطب کتاب "د" در نظر گرفته شده است)