درباره كتاب 'محاکمه':
محاکمه داستانی است از تقابل سنت و مدرنیته در جامعهی آمریکا. در لایههای پنهان جامعهای متجدد که هنوز هم بعضی از مردمانش برای مواجه با مشکلات، بیماریها و مسائلی از این دست روی به سنتهای حاکم بر جامعه میآورند. داستانی است از سیستم حقوقی آمریکا که برای هر چیزی پروندهای تشکیل میدهد و سعی میکند که اربابان قدرت و حاکمان شهری را راضی نگه دارد.
مامای با تجربهای در سیر یک زایمان طبیعی قرار میگیرد. زایمانی که طولانی میشود و سرما و یخبندان ارتباط را با همهجا و همهچیز قطع میکند. ماما مجبور میشود خود دست به کار شود و این خود آغاز ماجرایی دردآور است.
مادری که میمیرد، بچهای که سالم به دنیا میآید و مامایی که محاکمه میشود ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"بچه که بودم عادت داشتم همانطور که دیگر بچهها از کلمات باسن و شرمگاه یا استفراغ استفاده میکنند، من از واژههای علمی زایمان استفاده کنم. آن کلمات دقیقا ناسزا نبودند، ولی من میدانستم خیلی نزدیک به چیزی است که موجب شوکه شدن بزرگترها میشود. خیلی از آنها کلماتی بودند که در هر خانهای، غیر از خانه ما، به شکلی غیر عاطفی به یکی از اعضای جنسی انسان یا یک عملکرد جنسی خاص اشاره داشت، درست مثل استفراغ کردن که جزو عملکرد اولیه بدن است.
یادم میآید یک روز بعد از ظهر با دوستم رولی مککنا بازی میکردم، آن روز مادرش از مونت پلیر مهمان داشت. در یکی از آن روزهای نادر ورمونت با آسمان آبی تقریبا شبیه چراغهای نئون. از آن رنگهای آبی که اغلب در ماه ژانویه شاهدش هستیم. وقتی دمای هوا زیر صفر درجه است و دود اجاق چوبسوز همسایه به محض بیرون آمدن از دودکش یخ میزند. از آن روزهایی که به ندرت در ژوئن یا جولای میبینیم ..."