درباره كتاب 'بابای پرندهی من':
بابای پرندهی من، داستان شگفتانگیزی است که با الهام از پرواز پرندگان رابطهی زیبای یک پدر و دخترش را در پروازی فانتزی به تصویر میکشد.
لیزی مادرش را از دست داده و از پدرش مراقبت میکند. در شهر مسابقهی انسانهای پرنده برگزار میشود. پدر بالهایی را که خودش ساخته، پشتش آویزان میکند و دستهایش را مثل بال پرندگان تکان میدهد. عمه دورین با شرکت بابا در این مسابقه مخالف است. لیزی از بابا حمایت میکند و خودش هم در مسابقه شرکت میکند. آیا بابا و لیزی در این مسابقه پیروز میشوند؟
(گروه سنی مخاطب این کتاب سنین 8 تا 12 سال در نظر گرفته شده است)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"یک صبح معمولی بهاری در خیابان دوازدهم لارک. پرندهها آن بیرون تاب میخوردند. سر و صدای راهبندان شهر به هوا رفته بود. دینگ دانگ زنگ ساعت لیزی بلند شد. لیزی از رختخوابش پرید بیرون، صورتش را شست، پشت گوشهایش را تمیز کرد، دندانهایش را مسواک زد، موهایش را شانه کرد، روپوشش را پوشید، رفت طبقهی پایین، کتری را پر کرد، روشنش کرد، نان را توی تستر گذاشت، دو تا بشقاب، دو تا لیوان، دو تا چاقو، شیر، پنیر و مربا را گذاشت روی میز، بعد رفت پای پلهها و داد زد: "بابا! بابایی!" ..."