شناسنامه محصول
مادر دوستت دارم
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

مادر دوستت دارم

(Mama I Love You)
نویسنده: ویلیام سارویان (William Saroyan)
ترجمه: س.م. منزوی
ناشر: علمی و فرهنگی
سال نشر: 1390 (چاپ 3)
قیمت: 5000 تومان
تعداد صفحات: 351 صفحه
شابك: 978-600-121-219-2
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 32 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (1.5 امتیاز با رای 2 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'مادر دوستت دارم':

کتاب ماجرای تلاش پیگیر و خستگی‌ناپذیر مادری است که همراه دخترکش - که راوی این داستان پرماجراست - برای راه یافتن به تئاتر برادوی عازم نیویورک می‌شود. زن که به‌تازگی از شوهرش جدا شده است، همه کوشش خود را به کار می‌بندد تا با توسل به وسایل و شیوه‌های ممکن راه توفیق را بپیماید و دختر شیرین‌زبانش بزرگ‌ترین محرک و مشوق او در لحظه‌های ناکامی و دل‌افسردگی وی به شمار می‌رود. نویسنده به طرز لطیف و استادانه‌ای توانسته است دنیای پرمخافت کسب‌وکار در آن جامعه را از درون منشور سادگی و صفای راوی داستان در برابر خواننده به نمایش بگذارد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"مادرم از حمام بیرون آمد. پارچه‌ای که به خودش پیچیده بود برایش خیلی کوچک بود چندان که فقط قسمت بسیار کوچکی از بدنش را می‌پوشاند. سوال کرد: "ساعت چنده؟" گفتم: "ساعت هشته."
"ده دقیقه به هشت؟"
"نه، درست هشت."
"از روی کدوم ساعت؟"
"از روی همه ساعت‌ها ساعت هشته و دیرت شده. اصلا هیچ‌وقت شده یه کاری‌رو سر وقت بکنی؟"
"آره، تو رو سر وقت زاییدم."
"این من بودم که به‌موقع اومدم، تو کاری نکردی."
"این چیزا خوب سرم می‌شه، باورکن؛ این من بودم که سر وقت زاییدمت."
"اگه این‌طور باشه پس من هم دیر نکردم."
صحبت از روز تولد من بود - روزی که چشم باز کردم و مادرم را دیدم و با هم دوست شدیم. این دوستی از آن روز تاکنون پابرجا منده، منتها اقلا روزی یک بار دعوای مفصل می‌کنیم و پشت سرش آشتی. در زیر یک سقف زندگی می‌کنیم و همه‌جا با هم می‌رویم - بجز جاهایی که برای بچه‌ها مناسب نباشد. در این قبیل مواقع یک پرستار موقت یا "ننه ویولا" به خانه‌مان می‌آید که من تنها نمانم ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 سيده آسيه موسوي معاف:  یک داستان در رابطه با اجرای یک نمایش ... بی‌حادثه یک خط صاف و ممتد ... فقط حس کودکانه‌ای که باهاش آمیخته بود را دوست داشتم وگرنه کلیتش در این حد بود که بگی هی بدک نیست!