درباره كتاب 'مترجمان، خائنان، مته به خشخاش چند کتاب':
نویسنده در این کتاب تلاش دارد تا با بررسیهای موردی مشکلات و محدودیتهای ترجمه (از دیگر زبانها به زبان فارسی و از زبان فارسی به دیگر زبانها) را واکاود. او پس از ذکر تاریخچهای درباره "ترجمه"، مقالاتی در نقد چند ترجمه آورده است. بعضی از کتابهایی که ترجمهشان بررسی شده عبارتاند از: "جامعه آزاد و دشمنانش/ کارل پوپر، ترجمه: علیاصغر مهاجر"، "یکی بود یکی نبود/ محمدعلی جمالزاده، ترجمه (به انگلیسی): حشمت موید و پال اسپراکمن"، "ملیت و زبان/ شاهرخ مسکوب، ترجمه (به انگلیسی): مایکل هیلمن"، "دنیای سوفی/ یوستاین گاردر، ترجمه: کوروش صفوی".
فصل "پیشه پرمخاطره" در کتاب با این جملات آغاز میشود:
"چه کاری است که میباید تنها و در کنج خلوت کرد؛ وقت و ساعت و درآمد مشخص ندارد؛ از مرخصی و بازنشستگی خبری نیست و چه بسا انجامش سالها به دراز کشد و آخر سر هم بیپاداش بماند. در ضمن خطر جانی هم دارد. حتما حدس زدید! و چرا آدم عاقل به چنین کاری میپردازد؟ میگویند چون ناگزیر است و جز این نمیتواند: یگانه علت نوشتن آن است که نویسنده نمیتواند ننویسد.
کتابی با عنوان "پیشه پرمخاطره" و رنج و دشواری این حرفه بهتازگی در امریکا منتشر شده است. نویسنده فردریک بوش که خود داستاننویس و استاد دانشگاه است، ابتدا سختی و مشقت و فشار روحی و خانوادگی خودش را در آغاز کار نویسندگی توصیف میکند و سپس با شوخطبعی و صمیمیت شرح زندگی و آثار پارهای از نویسندگان نامدار را به قلم میآورد ..."