داستان با این جملات آغاز میشود:
"در زمانهای بسیار بسیار قدیم، که سالهاست به کلی از حافظه تقویمها پاک شده، در سرزمینی بسیار بسیار دور به اسم غربستان که امروزه بعید است بر روی کره زمین، نام و نشانی از آن باقی مانده باشد، پادشاهی کاملا معمولی به نام ممول بر مردمی معمولیتر حکومت میکرد.
حتما تعجب میکنید که از میان دهها صفت و خصوصیتی که یک پادشاه ممکن است داشته باشد، چرا من به صفت معمولی بسنده میکنم؟
شما میتوانید این تعجب یا حتی اعتراضتان را به این نحو بیان کنید که:
حداقل توقع از یک نویسنده یا مورخ یا راوی متعهد این است که لااقل یک صفت ظالم یا عادل هم که شده کنار اسم پادشاه بگذارد تا خواننده از همان اول تکلیفش با این موجود روشن شود و بفهمد که باید از او متنفر باشد یا او را دوست داشته باشد. نویسندهای که این کمترین مطالبات به حق خواننده را از او دریغ میکند، به درد لای ..."