درباره كتاب 'آرتمیس فاول و گروگانگیری (مجموعه آرتمیس فاول - کتاب اول)':
آرتمیس فاول دوازده ساله، یک تبهکار نابغه است. اما حتی او هم پیشبینی نمیکند که با گروگان گرفتن یک جن، خودش را درگیر چه جنگی میکند؛ چون این جن، سروان هالی شورت از واحد نیروی ویژهی پلیس در سرزمین جنهاست. جنهای این رمان، از آنهایی نیستند که وقت خواب در افسانهها خواندهایم. اینها مسلح و خطرناکاند.
آرتمیس خیال میکند از تمام قوانین جنها اطلاع دارد و آنها مثل موم در مشت او گرفتارند. اما جنها ناگهان برخلاف قوانین خود عمل میکنند و درگیری بالا میگیرد ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"شهر هوشیمینه در فصل تابستان، بنا به معیارهای معمول، هوا به طرز خفقانآوری گرم است. گفتن این نکته لازم نیست که آرتمیس فاول هم اگر کاری تا این حد مهم و حیاتی در رابطه با نقشهاش نداشت، ممکن نبود چنین هوای ناراحتکنندهای را تحمل کند.
آفتاب به مذاق آرتمیس خوش نمیآمد. او با آفتاب سازگاری نداشت. ساعتهای طولانی در اتاق دربسته جلو مونیتور کامپیوتر نشستن، طراوت و شادابی پوستش را زدوده بود. مثل یک خونآشم سفید و رنگپریده بود و از نور آفتاب تقریبا به ستوه آمده بود ..."