مترجم در پیشگفتار کتاب چنین آورده:
"شاید چهره استیون هاوکینگ را در حالی که روی صندلی چرخدارش نشسته، سرش را به بالای صندلی تکیه داده و لبخندی بر لب دارد، در تلویزیون و رسانهها دیده و درباره شرایط زندگی خصوصی او مطالبی شنیده باشید. او ضمن مبارزه دائمی با بیماری درمانناپذیرش، همواره در تلاش برای دستیابی به پاسخ این سوال اصلی کیهانشناسی است که: "این جهان از کجا آمده است و به کجا میرود؟" زندگی او، تلاشی مستمر در راه کشف حقایق این جهان است. او به دنبال نظریه همهچیز است. نظریه جامعی که بتواند قوانین حاکم بر این جهان را در یک سری معادلات و قواعد خلاصه کند. موقعی که نظریه نسبیت عمومی اینشتین را برای توضیح بعضی از ویژگیهای فیزیکی سیاهچالهها ناتوان میبیند، به مکانیک کوانتمی متوسل میشود. سعی میکند این دو را به هم آمیزد. فرضیهای مطرح میکند و بعد فرضیه خودش را مورد سوال قرار میدهد. در راه کشف حقیقت به تضادهایی برمیخورد: فضای خالی، خالی نیست؛ سیاهچالهها سیاه نیستند؛ آغازها میتوانند پایانها باشند.
… پیام زندگی استیون هاوکینگ "امید" است. اینکه چطور میتوان با یک بیماری سخت که تقریبا تمام عضلات او را از کار انداخته است مبارزه کرد و در عین حال فعال بود، امید داشت و به آینده خوشبین بود. زندگی یعنی امید و حرکت، این شعار زندگی هاوکینگ است ..."