درباره كتاب 'خانهی خودمان':
کیتی از خواهرش لین که او را بیشتر از همه دوست دارد، یاد میگیرد که در عمق همهچیز به دنبال زیبایی و امید بگردد. حالا که لین به سختی بیمار شده و خانواده دارد از هم میپاشد، نوبت کیتی است که راهی پیدا کند تا نگذارد شعلههای عشق و امید در دل افراد خانوادهاش خاموش شود. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"اولین واژه را از خواهرم لین یاد گرفتم: "ستاره-ستاره". با اینکه آن را اشتباهی "سیستاری" تلفظ میکردم، ولی او منظورم را میفهمید. در زبان ژاپنی، "ستاره-ستاره" یعنی "درخشنده و نورانی". لین میگفت وقتیکه بچه بودم، همیشه شبها مرا با خودش به جادهی خلوتی میبرد و هر دویمان به پشت، روی زمین دراز میکشیدیم و به ستارهها نگاه میکردیم. بعد، او بارها و بارها میگفت: "کتی، بگو ستاره-ستاره!، ستاره-ستاره!" و من عاشق این کلمه بودم! وقتی کمی بزرگتر شدم، برای توصیف تمام چیزهایی که دوستشان داشتم، از عبارت "ستاره-ستاره" استفاده میکردم. آسمان آبی زیبا، تولهسگها، بچه گربهها، پروانهها و حتی دستمال کاغذیهای رنگی ..."