ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
قبیله خرس غار
(The Clan of the Cave Bear)
نویسنده:
جین ام آول
(Jean M. Auel)
ترجمه:
شهیندخت لطفاللهی
ناشر:
چشمه
سال نشر:
1389
(چاپ
3
)
قیمت:
20000
تومان
تعداد صفحات:
585
صفحه
شابك:
978-964-362-041-7
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 7 نفر
امتیاز كتاب:
(5 امتیاز با رای 1 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'قبیله خرس غار':
داستان کتاب در هزاران سال پیش اتفاق افتاده است. زمانی که هنوز انسانهای غارنشین وجود داشتند و همزمان نیز نسل جدیدی از جوامع پیشرفتهتر انسانی در حال شکلگیری بودند. و این قبایل هر دو در کنار هم زندگی میکردند. قهرمان داستان ایلا دختری از نسل انسانهای جدید و روشنفکر و با بدنی پیشرفتهتر است که در زلزله خانوادهاش را از دست میدهد و توسط یکی از قبایل غارنشین بزرگ میشود. (خلاصه داستان از وبلاگ bestbooks برداشت شده)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"کودک برهنه از زیر سقف پوشیده از پوست که روی چهارچوبی بر پا بود بیرون آمد و به سوی ساحل سنگلاخی رودخانه کوچک دوید. اصلا به ذهنش نرسید که به عقب نگاه کند. چون با توجه به تجارب پیشین هرگز فکرش را نمیکرد که در بازگشت، پناهگاه و ساکنانش آنجا نباشند.
جایی که ساحل بریده و گودتر بود به داخل رودخانه پرید و حرکت سنگریزهها و شنها را زیر پای خود احساس کرد. به درون آب سرد شیرجه رفت و در حال تف کردن آب، سر بیرون آورد. آنگاه با اطمینان، شناکنان به سمت ساحل مقابل حرکت کرد. او پیش از راه رفتن، شنا کردن را آموخته و کاملا بر آب مسلط بود. تنها را رسیدن به آن سوی رودخانه هم شنا کردن بود.
دخترک مدتی بازی و پیش و پس شنا کرد. سپس خود را به دست جریان رودخانه سپرد. هنگامی که به قسمت پهن رودخانه که آب بر روی سنگها موج میزد رسید، ایستاد و با قدمهای گشاد گشاد از میان آب عبور کرد و خود را به ساحل رساند و کمی از آن دور شد. سپس دوباره به کنار آب رفت و سرگرم بازی با سنگریزهها شد. زیباترینهایشان را روی هم چید و مخروطی درست کرد و هنگاهی که سنگی را بر توده مخروطی میگذاشت زمین شروع به لرزیدن کرد ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!