ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
خواب شصت ساله رز
(A Long, Long Sleep)
نویسنده:
آنا شیهان
(Anna Sheehan)
ترجمه:
مریم رحیمی
ناشر:
ایرانبان
سال نشر:
1395
(چاپ
4
)
قیمت:
19000
تومان
تعداد صفحات:
314
صفحه
شابك:
978-600-188-151-0
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'خواب شصت ساله رز':
رزالیند فیتزروی بعد از شصت و دو سال از خواب بیدار میشود و در کمال تعجب خود را در دستگاه سکونش در گوشه یک زیر زمین از یاد رفته مییابد! در حالی که دنیای اطرافش کاملا تغییر کرده است. پدر و مادر و عشق اولش مردهاند و حالا رز که وارث گمشده یک امپراطوری بین سیارهایست به آینده ناشناختهای پرتاب شده که در آن همه او را یا تهدیدی برای خود میبینند یا به چشم یک موجود عجیب و غریب نگاهش میکنند.
رز که تمام تلاشش را برای فراموش کردن گذشته و عادت به زندگی جدید بهکار بسته شیفته پسر جوانی میشود که او را از خواب بیدار کرده است. اما وقتی خطری جدی زندگی جدیدش را تهدید میکند با این حقیقت مواجه میشود که یا باید با چشمان کاملا باز با گذشتهاش مواجه شود یا آینده را از یاد ببرد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
(گروه سنی مخاطب کتاب سنین 12 سال به بالا در نظر گرفته شده است)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"سعی میکنم تا جایی که میتوانم رویاهای زیبایی را که در اعماق ذهنم موج میزنند حفظ کنم. این کار برایم مثل یک بازی است. تمام تلاشم را میکنم تا تصاویر مبهمی که به راحتی گم میشوند در ذهنم دنبال کنم. میکوشم تا خودم را در حالت سکون نگه دارم و ضربان قلبم را آنقدر کند کنم که نشود حسشان کرد. نفسم را حبس میکنم. یکی، دو بار آن قدر خودم را در این حالت نگه داشتم که مادر وحشتزده شد و دستگاه به هوش آورنده را روشن کرد. بنابراین وقتی منظره دریایی که تلاش میکردم در ذهنم مجسم کنم، خراب شد از جا پریدم. از راه بینیام به سختی نفسی فرو دادم و سیخ سر جایم نشستم و سرم را به سینه کسی که نجاتم داده بود، کوبیدم ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!