ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
انتخاب
(The Selection)
نویسنده:
کیرا کاس
(Kiera Cass)
ترجمه:
رباب پورعسگر
ناشر:
بهداد
سال نشر:
1402
(چاپ
14
)
قیمت:
382000
تومان
تعداد صفحات:
284
صفحه
شابك:
978-600-8203-20-9
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'انتخاب':
رقابت انتخاب، برای سی و پنج دختر شانس بدست آوردن یک عمر زندگی است. فرصت فرار از زندگیای که از زمان تولد برایشان تعیین شده است. مهلتی که بتوانند در دنیای لباسهای پرزرقوبرق و جواهرات گرانقیمت غرق شوند. در قصر زندگی کنند و برای بدست آوردن قلب شاهزاده مکسون جذاب رقابت کنند.
ولی انتخاب شدن برای امریکا سینگر یک کابوس است و باید به عشقش برای اسپن، پسری که یک درجهی اجتماعی از او پایینتر است، پشت کند. او خانهاش را به منظور شرکت در رقابتی تنگاتنگ برای بهدستآوردن تاجی که نمیخواهد، ترک میکند و در قصری ساکن میشود که شورشیهای وحشی پیوسته به آن حمله میکنند.
سپس امریکا، شاهزاده مکسون را ملاقات میکند. به تدریج در مورد تمام رویاهایی که برای آیندهاش داشته، مردد میشود و به این نتیجه میرسد زندگیای که همیشه در ذهنش تجسم میکرده، بههیچوجه با آیندهای که هرگز تصورش را هم نمیکرده، قابل قیاس نیست. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
(کتاب، بخش اول از یک مجموعه 5 جلدی است)
داستان با این جملات شروع میشود:
"وقتی نامه را از صندوق پست برداشتیم، مادرم به وجد آمد. در ذهنش این گونه فکر کرده بود که تمام مشکلاتمان حل شده و برای همیشه رخت بربستهاند. من مانع بزرگ نقشهی هوشمندانهاش بودم. گمان نمیکردم دختر خیلی سرکشی باشم ولی اینجا بود که خط قرمزی برای خودم کشیدم.
دلم نمیخواست عضوی از خانوادهی سلطنتی باشم و نمیخواستم جزو درجهیکها باشم. حتی نمیخواستم تلاشی برای این کار بکنم.
در اتاقم، تنها مکانی که میتوانستم از پچپچهای خانهی شلوغمان در امان باشم، پنهان شدم و سعی کردم استدلالی برای تحتتاثیر قرار دادن و عوض کردن عقیدهی مادرم بیابم. تا اینجا، مجموعهای سفت و سخت از عقاید صادقانهی خودم داشتم ... فکر نمیکردم او بخواهد حتی به یکی از این نظرات گوش بدهد ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!