فربد عالمي: زندگي در ايل را شايد هرگز نتوانيم از نزديك تجربه كنيم ولي با نوشتههاي بهمنبيگي ميتوان با ايل و ايلاتي زيست، كوچ كرد، چادر برافراشت، سوار بر اسب و تفنگ بر دوش عرصه دشت و دمن را جولان داد، در جشنها و مراسم آواز خواند و ساز زد و رقصيد و عاشق شد، گله به چرا برد و شكار رفت و ... آنجا بهشتي بود كه ديگر در كتابها ميتوان يافت.
اميرحسين خان احمدي فيجاني: خیلی کتاب خوبی بود از این نظر که واقعیتهای زندگی ایلیاتی را در دوره خودش معرفی کرده. این واقعیتها ترکیبی از زیباییهای طبیعت و مهماننوازیهای ایلنشینان و جذابیتهای ایران است. در کنار تفکرات بعضا خشک و خرافاتی که آن مردم را به خود دچار کرده بود و اجازه بالندگی را در برخی موارد نمیدهد. قبلا هر چه میشنیدیم از زیباییهای زندگی عشایر بوده است. اما نقاطی قابل توجهی هم در فرهنگ این مناطق وجود داشته که نمیتوان به آنها افتخار کرد و چه خوب که این کتاب همه را کنار هم دیده است. حتما عشایر امروز بهتر از دیروزند و فردا بهتر از امروز. خواندن این کتاب یک چیز دیگر هم برای من داشت و آنکه لازم نیست حتما کتابهای روز را بخوانیم. کتابهای قدیمی خوب زیاد هستند.
محسن يوسفپور: اگر ميخواستم اين کتاب را به عنوان يک کتاب مردمشناسي ارزيابي کنم، به آن نمرهي چهار ميدادم. آشناييام با فرهنگ عشاير بسيار لذت بخش بود
نيره مشايخي: این کتاب پنجرة جدیدی رو به زندگی ایلی در ایران به روی خواننده می گشاید. دست کم خواننده را به مطالعة بیشتر در این زمینه ترغیب می کند.
مرجان زماني نجفآبادي: نتونستم بخونمش...نثر ساده ای داشت... شاید شمار کتاب هایی که نیمه کاره رها کرده ام به یک دست هم نرسد... اما اینو نمی تونم بخونم... شاید سلیقه من "کج" شده.. اما به نظرم خیلی زیادی از حد ساده و بدبین نوشته شده... در کل هیچ موقع رغبت چندانی به مجموعه داستان نداشته ام.. به جز داستان های صمد...