ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
برای تاریخ میگویم: خاطرات محسن رفیقدوست (1378-1368)
نویسنده:
سعید علامیان (به کوشش)
ناشر:
سوره مهر
سال نشر:
1401
(چاپ
4
)
قیمت:
145000
تومان
تعداد صفحات:
508
صفحه
شابك:
978-600-175-829-9
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 3 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'برای تاریخ میگویم: خاطرات محسن رفیقدوست (1378-1368)':
جلد دوم خاطرات وزیر اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به وقایع سالهای 1368 الی 1378 میپردازد. دورهای که او به مدیریت بنیاد مستضعفان اشتغال داشته است.
در صفحه 33 کتاب میخوانیم:
"
در اینباره سئوالاتی هست که در تاریخ خودش از جنابعالی خواهم پرسید. در اینجا بفرمایید در مجموع چند کارخانه و شرکت را تحویل گرفتید؟
الان آمار دقیق یادم نیست. فکر میکنم بیش از هشتصد شرکت اعم از کشاورزی، عمران و ساختمان و غیره در بنیاد بود. دیدم بسیاری از این شرکتها که فکر و وقت و امکانات بنیاد را میگیرد سرکاری است و خاصیتی ندارند. عدهای را گذاشتم رسیدگی کردند و چهارصد تا از این شرکتها را زیانده و مستحق تعطیل کردن تشخیص دادند. جایی را به اسم مرکز تصفیه شرکتها درست کردم، این چهارصد شرکت را دست آنها دادم تا بعد از تسویه حساب منحل شوند. به طور مثال شرکتی به نام شرکت اتوبان کرج-قزوین که مال یکی از طاغوتیها بود، قرارداد ساخت این اتوبان را با وزارت راه بسته بود، اتوبان هم ساخته و افتتاح شده بود و دیگر کاری نداشت. با این حال، هر چند وقت یک لودری، بولدوزری، کامیونی را میفروختند و به کارکنان میدادند. پرسیدم: "چرا این شرکت را تعطیل نمیکنید؟" …"
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!