شناسنامه محصول
آمستردام
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

آمستردام

(Amsterdam)
نویسنده: یان مک‌یوون (Ian McEwan)
ترجمه: میلاد زکریا
ناشر: افق
سال نشر: 1392 (چاپ 2)
قیمت: 8200 تومان
تعداد صفحات: 179 صفحه
شابك: 978-964-369-741-9
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 29 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (3 امتیاز با رای 4 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'آمستردام':

زن زیبا و موفقی به دلیل بیماری می‌میرد و مردانی که هریک در زندگی او نقشی داشته‌اند بر سر مزار او گرد می‌آیند. از این چهار مرد، جورج، شوهر کم‌حرف و عبوس زن، از همه نچسب‌تر است. بقیه‌ی مردان همگی موفق و نامدار هستند. یکی روزنامه‌نگار است، دیگری موسیقیدان و سومی سیاستمداری پر سر و صدا. این مردان نامدار که همگی در زمان حیات زن موجبات خیانت او را به شوهرش فراهم کرده‌اند، خود نیز در زندگی‌شان علی‌رغم ظاهر غلط‌انداز، مشکلاتی دارند. این مردان پس از مرگ زن تلاش می‌کنند تا به زندگی معمول خود ادامه دهند، اما اتفاقاتی می‌افتد که همچنان تاثیر زن را در زندگی‌شان یادآوری می‌کند.
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"دو معشوق سابق مالی لین بیرون سالن جسدسوزی کلیسا پشت به باد سرد فوریه منتظر ایستاده بودند. همه‌چیز قبلا گفته شده بود، ولی باز هم تکرار کردند.
- هیچ‌وقت نفهمید چی سرش اومد.
- وقتی هم که فهمید دیگه دیر شده بود.
- زوال سریع.
- بیچاره مالی.
- م م م.
بیچاره مالی. همه‌چیز با قلقلکی در دستش شروع شد که بیرون کبابخانه‌ی دورچستر برای تاکسی گرفتن بلند کرده بود؛ احساسی که هرگز از بین نرفت. چند هفته‌ی بعد باید دنبال اسم چیزها می‌گشت؛ فراموش کردنِ پارلمان، شیمی، توربین را می‌توانست به خودش ببخشد، ولی در مورد تخت، خامه، آیینه بخشش آسان نبود. پس از گم کردن موقت اسلیمی و برسیولا بود که با توقع رفع شدن نگرانی‌اش، مشاوره‌ی پزشکی گرفت. اما او را پی آزمایش‌هایی فرستادند، که به یک معنی، هرگز از آنها بازنگشت ..."

اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را اینجا بیابید.

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 مهسا هوايي:  نوع نوشتار و شخصيت‌پردازي داستان را پسنديدم.

 مريم مرتضوي:  اون طوری که راجع بهش شنیده و خوانده بودم نبود... به سختی تمومش کردم ):

 گلناز گرايلي:  اگر شخصیت‌پردازی ملموس‌تری داشت داستان برای من خوشایندتر می‌شد. در حقیقت نتونستم با شخصیتها ارتباط برقرار کنم. با اینکه خیلی به تفصیل درگیریهای ذهنی دو قربانی ماجرا شرح داده شده بود ولی خواننده را درگیر نمی‌کرد بخصوص در مورد شخصیت موسیقیدان داستان، خیلی اصطلاحات تخصصی موسیقی داشت. خلاصه اینکه موضوعی جذاب داستانی غیرجذاب