بخريد و بخوانيد ...
رنگ جادو (مجموعه دنیای تخت - کتاب اول)
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

رنگ جادو (مجموعه دنیای تخت - کتاب اول)

(The Color of Magic)
نویسنده: تری پرچت (Terry Pratchett)
ترجمه: نرگس شربتی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1403 (چاپ 2)
قیمت: 280000 تومان
تعداد صفحات: 248 صفحه
شابك: 978-600-182-672-6
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'رنگ جادو (مجموعه دنیای تخت - کتاب اول)':

مجموعه‌ی دنیای تخت همون‌طور که از اسمش پیداست در دنیایی تخت اتفاق می‌افته که روی پشت چهار فیل غول‌آسا قرار گرفته. خود فیل‌ها روی لاک یک لاک‌پشت غول‌پیکر ایستادن و لاک‌پشت غول‌پیکر (آتوئین بزرگ) در فضای لایتناهی شنا می‌کنه و به طرف مقصد نامعلومش می‌ره.

دنیای تخت اقیانوس‌ها و قاره‌های خودش رو داره که هر کدوم از اون‌ها تمدن مختص خودشون رو در خودشون جا دادن.

داستان کتاب اول این مجموعه در شهر آنخ. مورپورک آغاز می‌شه که بزرگ‌ترین شهر در دنیای تخته.

یه گردشگر کنجکاو و خوش‌بین، یه جادوگر مردودی بدبین و بدشانس که از سایه خودش هم می‌ترسه، یه صندوق جادویی که مثل یه سگ وفادار، صاحبش رو همه‌جا تعقیب می‌کنه و انواع و اقسام موجودات عجیب در دنیای تخت ساکن هستن و ماجراهای عجیب و خنده‌داری رو رقم می‌زنن. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

داستان با این جملات آغاز می‌شود:

"آتیش توی شهر دوتکه‌ی آنخ-مورپورک زبانه می‌کشید. شعله‌ها موقع لیسیدن ناحیه‌ی جادوگرها به رنگ آبی و سبز درمی‌اومدن و حتی رگه‌هایی از رنگ هشتم (اکتارین) میونشون ظاهر می‌شد. وقتی شعله‌های پیش‌قراول راه‌شون رو به مخازن و روغن‌فروشی‌های بازار پیدا کردن، آتیش با فواره‌هایی از جنس شعله و انفجار، بیشتر از قبل شعله‌ور شد. وقتی شعله‌ها به راسته‌ی عطرفروش‌های بازار رسیدن، با رایحه‌ی شیرینی شروع به سوختن کردن و وقتی دسته‌های گیاه‌های دارویی کمیاب توی عطاری‌ها رو لمس کردن، دود حاصل از سوختن اون‌ها باعث شد عقل از سر مردم بپره و شروع کنن با خدایان خودشون حرف زدن.

حالا دیگه تمام بخش مرکزی مورپورک طعمه‌ی حرق شده بود و شهروندان ثروتمندتر و ارزشمندتر آنخ در طرف دیگه‌ی شهر داشتن با شجاعت تمام به این وضعیت واکنش نشون می‌دادن؛ یعنی چطوری؟ این‌طوری که پل‌های ارتباطی دو بخش شهر رو با شور و حرارتی زیاد خراب می‌کردن؛ اما کشتی‌های توی بندرهای مورپورک که انبارهاشون پر بود از غلات، پنبه و الوار و بدنه‌شون پوشیده بود از قیر، داشتن شادمانه برای خودشون می‌سوختن و لنگرگاه‌هاشون خاکستر می‌شدن ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!