ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
خانه تعطیلات
(Thief of Always)
نویسنده:
کلایو بارکر
(Clive Barker)
ترجمه:
سیدمصطفی رضیئی
ناشر:
کتابسرای تندیس
سال نشر:
1397
(چاپ
2
)
قیمت:
24000
تومان
تعداد صفحات:
230
صفحه
شابك:
978-600-182-071-7
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 2 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'خانه تعطیلات':
خانهی تعطیلات آقای هوود یک هزار سال است که سرپا است. به بچههای بیشماری خوشآمد گفته که به آغوش شادیها و تعطیلات سرگرمکنندهی این خانه آمدهاند. این خانه لبریز از جادو است. پر از تهدیدهایی لذتبخش و گذر فصلها ... وجود تمامی بچهها از شادمانی لبریز خواهد شد …
اما البته ... باید بهایی برای اقامت در این خانه پرداخت شود. هاروی سوویک از زندگی ملالتبارش خسته شده و تسلیم شگفتیهای خانهی آقای هوود میشود و به خودش زحمت پرسیدن قیمت این خانهی تعطیلات را نمیدهد. اما لحظهای که آقای هوود نیمهی تاریک هویتاش را نمایان میسازد ... وقتی است که هاروی باید با موجودات شب به نبرد برخیزد ... و راهی برای رهایی از توهمهای آقای هوود بیابد.
خانهی تعطیلات و سازندهی مرموز آن، قربانیان خویش را بدون نبرد آزاد نخواهند ساخت. آقای هوود از مهمان جدید خوشاش میآید، چون روح هاروی روشنتر از هر روحی که او در این هزار سال به چشم دیده است، میدرخشد ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"هیولای گنده و خاکستری فوریه، هاروی سوویک را زندهزنده خورده بود. درست توی شکم این ماه مهگرفته و خفقانآور دفن شده بود. او فکر میکرد تا شاید بتواند راهش را به بیرون از این کلافهای سردی پیدا کند که بین او و عید پاک قرار گرفته بودند.
روی شانس هم خیلی نمیتوانست حساب کند. اینکه بعد از ساعتها خزیدن، یک روز آنقدر کسل بشود که نفس کشیدن را هم فراموش کند، احتمالش کم نبود. شاید مردم از اینکه پسر جوان و سرحالی توی بهار جوانیاش از پا دربیاد، تعجب میکردند. این سوال میتوانست تبدیل به یک معمای مشهور شود، معمایی که کسی توانایی حل آن را نداشت، مگر اینکه یک کارآگاه بزرگ و معروف تصمیم میگرفت یک روز از زندگی هاروی را بازسازی کند.
اینجا و درست همینجا بود که حقیقت مخوف خود را نشان میداد. کارآگاه اول مسیری را که هر روز صبح هاروی تا مدرسه میرفت دنبال میکرد، پای پیاده توی خیابانهای دلتنگکننده راهش را کز میکرد، بعد روی نیمکت هاروی توی مدرسه مینشست و ونگونگهای مفلوکانهی معلم تاریخ و همینطور غرولوندهای معلم علوم را گوش میکرد، بعد تعجب میکرد که چطور این پسر قهرمان میتوانسته چشمهایش را باز نگه دارد و آخر سر، همانطور که روز تلفشده به غروب نزدیکتر میشد، مسیر طولانی بازگشت به خانه را دنبال میکرد و همین که پا به جایی میگذاشت که صبح آنرا ترک کرده بود، مردم از او میپرسیدند - همانطور که خواهند پرسید - چرا موجودی دوستداشتنی مانند هاروی باید بمیرد ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!