ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
زیتون
(Zeitoun)
نویسنده:
دیو ایگرز
(Dave Eggers)
ترجمه:
عباس مصطفوی
ناشر:
مروارید
سال نشر:
1391
(چاپ
1
)
قیمت:
100000
تومان
تعداد صفحات:
294
صفحه
شابك:
978-964-191-202-6
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 26 نفر
امتیاز كتاب:
(5 امتیاز با رای 2 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'زیتون':
کتاب داستانی است واقعی دربارهی توفان کاترینا و وقایع پس از آن. در اواخر اکتبر 2005، بعد از اینکه توفان کاترینا به شهر نیواورلئان نزدیک میشود، کتی بچهها را برمیدارد و شهر را ترک میکند. زیتون اما توی شهر میماند تا از خانه و مستغلاتشان نگهداری کند. شهر را آب فرا میگیرد و زیتون سوار بر قایق دستدوماش میشود و در شهر میچرخد تا به دیگران امکانات برساند.
دیو ایگرز بعد از ملاقات با کتی و عبدالرحمان شروع به نوشتن این کتاب میکند. وی در طول تحقیق و نوشتن، در تماس نزدیک با خانوادهی زیتون بوده و چندینبار در نیواورلئان با آنها ملاقات میکند.
روایت کتاب با این جملات آغاز میشود:
"جمعه 26 آگوست، 2005
در شبهای بیمهتاب جباله، شهری مهآلود و صیاد در ساحل سوریه، مردان و پسران شهر فانوسهایشان را برمیدارند و سوار قایقهای خاموششان میشوند. پنج یا شش قایق کوچک و توی هر کدام دو یا سه ماهیگیر. دو کیلومتری که وارد دریای سیاه میشوند، قایقهایشان را دایرهوار دور هم میایستانند و تورشان را میاندازند و فانوسشان را بر فراز آب میگیرند تا ماه را نزدیک ماهیها کرده باشند.
ماهیها، ساردینها، بهسرعت جمع میشوند و تودهی نقرهای کمرنگی زیر آب شکل میگیرد. ماهیها جذب پلانکتونها میشوند، و پلانکتونها هم مجذوب نور. ماهیها میچرخند و میچرخند تا زنجیرهای وارفته تشکیل میدهند و چند ساعت بعد تعدادشان بیشتر میشود. شکاف سیاهرنگ بین تودههای نقرهای کمتر و کمتر میشود تا اینکه ماهیگیرها میتوانند تودهی چاقی از چرخزنان نقرهرنگ را زیر پای خود ببینند ..."
نظر كسانی كه كتاب را خواندهاند:
ژاسمن شاهنظري:
بسیار جالب