درباره كتاب 'چرا دانشآموزان مدرسه را دوست ندارند؟':
مدرسه برای بسیاری از ما یادآور کلاسهای ملالآور، تکالیف گیجکننده و اضطراب امتحان است، جایی که با ترس و اشک واردش شدهایم و با شنیدن زنگ آخر شادیکنان از آنجا گریختهایم. چرا مدرسه، با تمام فایدههایش، هنوز جایی خوشایند و لذتبخش نیست؟ چرا دانشآموزان دوست ندارند تن به کلاس و درس و مشق بدهند؟ آیا یادگیری اصولا باید با مشقت و تادیب و تکلیف همراه باشد؟ نویسنده کتاب، دانشمند علوم شناختی است. او در این کتاب پاسخ چنین سوالهایی را از راه بررسی مغز و هوش انسانی و کارکردهای شناختی جستوجو میکند. به نظر او نباید تصور کنیم که مغزمان اساسا برای فکر کردن ساخته شده است و در این کار مهارت دارد، مغز انسان از تفکر فرارری است و طبیعتا آن را کاری ناخوشایند میداند، مگر اینکه بتوان بخشهایی از این فرایند را با مغز سازگار کرد.
نویسنده کتاب یافتههای علوم شناختی را به حیطه آموزش میآورد و توصیههایی کاربردی برای اصلاح فرایند آموزش مطرح میکند. او در هر فصل، ضمن توضیح کارکردهای ذهن، سراغ یکی از معضلات رایج آموزشی میرود: چگونه باید ایدههای انتزاعی را توضیح داد؟ چطور باید تعادلی میان آموزش واقعیتهایت نظری و مهارتها ایجاد کرد؟ چطور باید به کندآموزها کمک کرد؟ و مهمتر از همه، چگونه میتوان کاری کرد که دانشآموزان با لذت بیاموزند؟ (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)