بخريد و بخوانيد ...
از طرف فرزند کوچک شما: این بار فرزندان از پدر و مادر روایت می‌کنند ...
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

از طرف فرزند کوچک شما: این بار فرزندان از پدر و مادر روایت می‌کنند ...

نویسنده: زهره دلجو، فاطمه‌سادات موسوی، زینب خزایی، ... 
ناشر: مهرستان
سال نشر: 1402 (چاپ 1)
قیمت: 80000 تومان
تعداد صفحات: 151 صفحه
شابك: 978-622-7763-50-8
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 3 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'از طرف فرزند کوچک شما: این بار فرزندان از پدر و مادر روایت می‌کنند ...':

ما همیشه فرزندیم. گزیر و گریزی هم از فرزندی نداریم، حتی زمانی که پدر و مادر می‌شویم. فرزندی، از آن برچسب‌هایی است که زندگی بر جان ما زده است، آن‌گونه که هرگز نمی‌توانیم نسبت خودمان را با پدرها و مادرهایمان انکار کنیم. ما عصاره جان آن‌ها هستیم. عصاره‌ای هستیم که از روز اول در آغوش آن‌ها به پناه می‌آییم و بالنده می‌شویم. ما به آن‌ها پیوند خورده‌ایم و آن‌ها در ما ریشه دوانده‌اند. این هم‌ریشگی، نسبت فرزندی را همیشه زنده نگه می‌دارد. فرزندی دفتری است پر از روایت‌هایی که شاید کمتر شنیده شده‌اند یا اصلا روایت نشده‌اند. انگار کمتر گوشی بوده است که پای دردودل فرزندان بنشیند، دل‌تنگی‌هایشان را بشنود، با دل‌خوری‌هایشان هم‌دردی کند، ترس‌هایشان را به امن برساند یا احساساتشان را پذیرا باشد. فرزندان حرف‌هایی در دل دارند که باید شنیده شود. این کتاب ناگفته‌هایی است از طرف فرزند کوچک شما. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

اولین جستار کتاب با عنوان "فرزند بی‌فرود" با این جملات آغاز می‌شود:

"ایستاده‌ام روی دوش بابا که نیم‌خیز به کنج دیوار چسبیده است. سرش را در شانه‌ها فروبرده و خون به صورتش دویده است. تکه کوچکی از دندان‌هایش وسط تیرگی لب‌ها و موهای ریش و سبیل، توی چشم می‌زند. سرم رسیده به بادکنک‌های آویزان از سقف. نارنجیِ ریسه لامپ‌های رنگی افتاده است روی گلابی تکه‌دوزی شده پیراهن سفیدم. تابلوی پر از اکریل "تولدت مبارک" که به دیوار چسبانده‌اند، از کمرم است. از همه بلندترم، آن‌قدر بلند که فقط سروگردن بچه‌های دیگر در کادر افتاده است. حتی کیک گرد روی میز با هفت شمع چیده‌شده دورش هم نتوانسته است خودش را در قاب جا کند. نه زانوهایم را خم کرده‌ام و نه دستم را به دیوار گرفته‌ام. صاف و شق‌ورق ایستاده‌م. نگاه من به دوربین است و نگاه بقیه بچه‌ها به من ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!