فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"نخستین نظریهپردازان فیلم با چالشی ترسناک روبهرو بودند که عبارت بود از توجیه این مدعا که سیما صرفا یک سرگرمی نمایشی دستدوم نیست، بلکه باید آن را یک فرم هنری دانست که سزاوار توجه جدی است. همچنان که نوئل کارول نیز گفته است: " چنین ماموریتی تقریبا بلافاصله موجب ایجاد رابطه میان نظریهی فبیلم و فلسفه شد؛ چرا که اثبات این مدعا که فیلم هنر است مستلزم ساخت مفروضات فلسفی درخصوص اموری بود از قبیل ماهیت هنر و شرایط لازم برای آنکه بتوان رسانهی سینما را به عنوان فرم هنری خودمختاری در نظر گرفت".
در این مرور اجمالی بر تاریخ مباحث فلسفی دربارهی فیلم، نخست به بررسی مختصر بعضی از جزئیات چند فقره از این "رابطهها" میپردازیم ..."