درباره كتاب 'گرامافون':
هرچه فکر میکنم که چند سطری را که پشت جلد گرامافون باید بنویسم که سوژه آن درباره چیست، عقلم به جایی نمیرسد. بگویم داستان است؛ خاطرات است؛ زندگینامه یک چهره سیاسی است که برخلاف بسیاری از چهرههای دیگر سیاسی ایرانی که مرد هستند او زن هست؛ روایت غمانگیز سالهای پایانی زنی تنهاست به نام "پریوش سطوتی" که بیست سالش بود وقتی همسرش، دکتر حسین فاطمی، اعلام شد، و او در شصت سال بعدی زندگیش حاضر نشد با مرد دیگری زندگی کند؛ یا نه، داستان خانوادهای اشرافی است که یک دامادشان را حکومت پهلوی و داماد دیگرشان تیمسار مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران را نظام اسلامی اعدام کرد؛ یا نه داستان اصلی کتاب، ماجرای باورنکردنی نفوذ دستگاههای جاسوسی انگلستان در دولت آقای احمدینژآد توسط یکی از مامورین کارکشتهشان به نام "پریوش سطوتی" است. یا نه، اصلا داستان چگونگی آشنایی من با این خانم است؟ و اینکه چگونه میشود که او گرامافونی را که کادوی ازدواج دکتر مصدق به او و همسرش است را به من میبخشد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)