درباره كتاب 'اراده قدرت':
... این کتاب به تعبیری "مهمترین" و به تعبیری "پیچیدهترین" اثر فلسفی نیچه است. تا آنجا که از مجموعه نظرات و برداشتهای گردآورندگان، ویراستاران، مترجمان و شارحان آثار نیچه و به ویژه این اثر خاص برمیآید، اراده قدرت هرگز یک کتاب نبوده است؛ دست بالا یک طرح بوده که نیچه در پی تکمیل و تدوین آن برآمده است؛ اما بیماری و سپس مرگ وی این فرصت را به وی نداده است.
این اثر پس از مرگ نیچه جمعآوری، تنظیم، تدوین و منتشر شده است.
در "مقدمه ناشر" ترجمه فرانسه کتاب گفته میشود که در 1888 نیچه طرح خویش را به سود برنامه و داعیه دیگری یعنی "دگرگونی همه ارزشها" از دست نهاده است که بیان ادبی آن، به گفته خود نویسنده، دو اثر متاخر غروب بتان و دجال هستند؛ شاید هم طرح او به خاطر اختلال دماغی وی متوقف گشته باشد.
در مراحل مختلف، طرحها و تدوینهای مختلفی از اراده قدرت به انتشار رسید، با حجمها و نظمهای مختلف. نخستین بار، در 1901، یک سال پس از مرگ نیچه، بود که تدوینی شامل 483 پاره در جلد پانزدهم آثار نیچه و به همت پیتر گاست و ارنست و آگوست هورنهفر منتشر شد.
... در کتابی که پیش روی خوانندگان گرامی قرار دارد، ترجمه انگلیسی والتر کاوفمن و آر. جی. هالینگدیل از نشر استاندارد مبنا و منبع کار قرار گرفته است، که جمعا از یک دیباچه و 1067 یادداشت یا پاره یا گزینگویه تشکیل شده است.
... "اراده قدرت" که نیچه از آن سخن میگوید و به معنایی و به عبارتی، همان "کشش به قدرت" یا "کشش به سوی نیرو" میباشد، در همه پدیدههای هستی و جامعه جاری و ساری است: در طبیعت، در سیاست، در هنر، در وظایفالاعضا و زیستشناسی انسان. اگر هم چنین نباشد، نیچه میخواهد که چنین باشد، یعنی که آدمی در هر چیز قدرت را بجوید و بخواهد. این اراده یا کشش معطوف به قدرت، با قدرتطلبیِ پیشپا افتاده و رایج میان سیاستبازان و دنیاپرستان یکی نیست، بل برابرنهاد (آنتیتز) مقهوریت و حقارت و سرسپردگی و توسریخوری است. از همین روست که نیچه به جای مدح و ستایش "مردم" و "تودهها" یا ناتوانان و از پادرافتادگان، یا حتی همدردی و دلسوزی نسبت به آنان، به سرزنش و حتی خوارشماری ایشان میپردازد ... (برگرفته از پیشگفتار مترجم)