درباره كتاب 'تبارشناسی اخلاق':
تبارشناسی اخلاق از جمله آخرین نوشتههای نیچه است که دو سالی پیش از فروپاشیدن ذهنِ آتشفشاناش نوشته است. این کتاب، چنانکه از آهنگِ آن پیداست، همچون بسیاری از آثارِ نیچه، بسیار شتابان نوشته شده است. وی آن را در بیست روز، در ماه ژوئنِ 1887، نوشته و کتاب در نوامبر 1887 منتشر شده است. این کتاب، چنانکه عنوانِ فرعی آن حکایت میکند، "یک جدلنامه" است. نیچه این کتاب را پس از فراسویِ نیک و بد نوشته و در نامهای به دوستش یاکوب بورکهارت هدف آن را روشن کردنِ چند "اصل بنیادی" آن کتابِ بد فهمیده شده، یعنی فراسوی نیک و بد، میداند. وی میخواهد در این کتاب چند نکتهیِ اساسی را که در آن کتاب به اجمال آمده، روشن و کامل کند و نقش "آزادهجانی" را در آن بازگوید، و آنچه را که در آخرین بخش "فراسویِ نیک و بد به نرمی گفته است با طنینی تند و انگیزاننده شرح کند و سنجشگریِ اخلاق را به اوجِ خود برساند."
واژهیِ "تبارشناسی" در عنوانِ این کتاب نشان میدهد که نیچه با اخلاق برخوردی تاریخی دارد. یعنی برای آن گوهریت و خاستگاه مابعدالطبیعی نمیشناسد. او در این کتاب میخواهد نشان دهد که اخلاقِ مسیحی اروپایی نهتنها سرآغازِ اخلاق نیست که پایانِ پدید آمدن نظامهای اخلاقی و عالیترین نظامِ آن نیز نیست، بلکه یکی از نظامهای اخلاقیست در میانِ نظامهای اخلاقیِ بسیار. نظامِ اخلاقِ مسیحی نیز که در شرایطِ ویژهیِ تاریخی پدیدار شده و "برفراز و در کنارِ آن" نظامهایِ اخلاقیِ دیگر بوده است و تواند بود ... (برگرفته از دیباچه مترجم)