فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"مهمترین خصلتی که میتوان به جنبشهای توتالیتر نسبت داد، آن است که این جنبشها به سرعت فراموش میشوند و به آسانی میتوان چیز دیگری به جای آنها برقرار کرد. این قضیه در مورد کیفیت شهرت رهبران این جنبشها، مصداق بیشتری دارد. آنچه را که استالین طی چندین سال سختکوشی از طریق کشمکشهای شدید توطئهآمیز و سوءاستفاده وسیع از نام سلف خویش لنین - یعنی با مشروعیت بخشیدن خویش به عنوان وارث سیاسی لنین - انجام داده بود، جانشینان او کوشیدند بدون سود جستن از نام سلفشان انجام دهند. با آنکه استالین سی سال وقت داشت و میتوانست دستگاهی تبلیغاتی برای جاودانه ساختن نامش بسازد که در روزگار لنین ناشناخته بود. همین قضیه در مورد هیتلر نیز صدق میکند. کسی که در زمان زندگیاش، چنان جاذبهای اعمال کرده بود که هیچکسی در برابر آن مصون نبود. حال آنکه امروزه، هیتلر پس از شکست و مرگش، چنان از یادها رفته است که حتی در میان گروههای نوفاشیست و نونازیِ پس از جنگ نیز چندان نقش مهمی نمیتواند داشته باشد ..."