فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"چگونه میتوان ایرانی بود؟ این پرسشی است که با دیدن صحنهای کوتاه در یک آرایشگاه برای من پیش آمد. در محلهای که سفارتخانه ما در تهران نیز همانجاست. روی تابلوی آرایشگاه نوشته شده متین، که به معنی جدی است. در کشور ما دیگر چنین عنوانی برای یک آرایشگاه، حتی آرایشگاه مردانه، به کار نمیرود. محل مورد نظر یک سالن آرایش قدیمی است که در کنارش یک مغازه سبزیفروشی و یک فروشگاه محصولات بهداشتی واقع شده است. کف سالن شطرنجی است. دو آرایشگر مشغول کارند. دو صندلی برای اصلاح سر مشتریان در برابر پیشخوانی قرار گرفته که برروی آن آینهای بزرگ نصب کردهاند. در امتداد دیوار مقابل، چهار صندلی مولسکین دیده میشود به علاوه یک چوب رختی و نیز تلویزیونی که گوشهای در هوا معلق است. یک روشویی هم پشت پردهای قرار دارد برای معدود مشتریانی که دوست دارند سرشان شسته شود. بوی معمول محصولات ارزان قیمت مخصوص مو هم به مشام میرسد ..."