ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
قطار ساعت 4:50 از پدینگتون
(4:50 From Paddington)
نویسنده:
آگاتا کریستی
(Agatha Christie)
ترجمه:
محمدعلی ایزدی
ناشر:
هرمس
سال نشر:
1402
(چاپ
8
)
قیمت:
176000
تومان
تعداد صفحات:
344
صفحه
شابك:
978-964-363-326-4
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 5 نفر
امتیاز كتاب:
(5 امتیاز با رای 1 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'قطار ساعت 4:50 از پدینگتون':
السپت مکگیلکادی برای گذراندن تعطیلات از اسکاتلند راه افتاده و منتظر رسیدن قطار ساعت 4:50 است که به براکهامپتون میرود. خانم مکگیلکادی قصد دارد از طریق خطوط ارتباطی دیگر به روستای سنتماری مید و به ملاقات دوست عزیزش خانم مارپل برود. او بالاخره کوپهای خالی پیدا میکند و توی صندلی مینشیند و به خواندن مجله سرگرم میشود. قطار آرام آرام از ایستگاه راه میافتد و چند لحظه روبهروی قطار دیگری قرار میگیرد که در همان سمت روی خط دیگری حرکت میکند.
در یک لحظه که سرعت هر دو قطار یکسان و نسبت به هم ساکن به نظر میرسیدند، پرده یکی از کوپهها به طور ناگهانی بالا رفت و خانم مکگیلکادی چشمش به داخل یکی از کوپههای درجه یک قطار کناری که روشن بود افتاد.
او نیمخیز شد و نفسش را در سینه حبس کرد. چون در قطار کناری مردی پشت به او ایستاده بود، دستهایش را دور گلوی زن مقابلش حلقه کرده و داشت خیلی آرام و بیرحمانه فشار میداد. چشمهای زن از حدقه درآمده و خون توی چشمهایش جمع شده بود. بعد همینطور که خانم مکگیلکاردی نگاه میکرد، پایان کار زن فرا رسید، از حال رفت و جسدش در دستان مرد جمع شد. یا لااقل خانم مکگیلکاردی اینطور فکر کرد …
در این کتاب کریستی یکی از بهترین و محبوبترین شخصیتها داستانی خود را آفریده است. خانم مارپل در این داستان پیر شده و احتیاج به همکار جوان و فعالی دارد که کارهای پرزحمت تحقیقات را به دوش بگیرد. لوسی آیلسبارو ثابت میکند که زن مبتکر و با استعدادی است و خانم مارپل به او اعتماد میکند و جواب اعتمادش را هم میگیرد. جالب اینکه کریستی در آثار بعدیاش لوسی را کنار میگذارد و ترجیح میدهد از ستوان کرادوک استفاده کند.
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!