درباره كتاب 'زمان گذشته (از سری کتابهای جک ریچر - کتاب بیست و سوم)':
جک ریچر به قصد سفری طولانی از مین تا کالیفرنیا باری دیگر به جاده میزند. اما هنوز زیاد دور نشده که در جادهای روستایی در اعماق جنگلهای نیوانگلند، چشمش به تابلویی با اسمی آشنا میخورد، زادگاه پدرش که تابهحال به آنجا نرفته است. بدین ترتیب تغییر مسیر میدهد. فکر میکند چه ضرری دارد قبل از ادامهی سفرش یک روز را صرف جستوجو برای تاریخچهی خانوادگیاش کند؟
همزمان در همان اطراف دو جوان کانادایی که به قصد فروش چیزی ارزشمند راهی نیویورک هستند به دلیل خراب شدن ماشینشان در میانهی راه در متلی دورافتاده اقامت میگزینند تا پس از درست شدن ماشین سفرشان را از سر بگیرند.
متل عجیب به نظر میرسد و کارکناش عجیبتر.
صبح روز بعد ریچر در شهر دربارهی خانهی سابق پدرش پرسوجو میکند اما به او میگویند کسی تابهحال با این اسم در آنجا زندگی نکرده است. آیا پدرش هرگز در آن شهر بوده است؟
ریچر که قانع نشده است، به جستجویش ادامه میدهد. در همین حین دو جوان کانادایی در متل زندانی شدهاند، سردرگماند و حتی نمیدانند چه خطری پیش رویشان است. سپس متل به بخشی از تحقیقات ریچر گره میخورد و او درست سر بزنگاه به آنجا میرسد ...(برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)