بخريد و بخوانيد ...
خون‌آشام (مجموعه جان شانو - کتاب سوم)
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

خون‌آشام (مجموعه جان شانو - کتاب سوم)

(Bloodstone)
نویسنده: دیوید گمل (David Gemmell)
ترجمه: سیدسجاد حامدحیدری
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1397 (چاپ 1)
قیمت: 40000 تومان
تعداد صفحات: 407 صفحه
شابك: 978-600-18-030-4
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'خون‌آشام (مجموعه جان شانو - کتاب سوم)':

بیست سال از زمانی که جان شانو، مرد اورشلیمی افسانه‌ای، دروازه‌های زمان را شکافت و دیکن و همراهانش را به این دنیا آورد، گذشته است. بیست سالی که در آن ردی از شانو نبود و دیکن در شهر اتحاد حکمرانی می‌کرد و قصد داشت سرزمینی موعود از تصورات خود بسازد.

اما سواران اورشلیمی دیکن موجی از وحشت به راه انداخته‌اند، مرگ و خشونت را در زمین می‌گسترانند و بی‌ایمان‌ها و موجودات جهش‌یافته را تحت نام صلح به قتل می‌رسانند. تا اینکه مسیحی‌ای تنها از راه می‌رسد که قصدش دادخواهی برای کشته‌شدگان است.

شانو مجروح و با حافظه‌ای معیوب، با تنها روشی که می‌شناسد به مقابله‌ی شرارت و بی‌عدالتی می‌رود: رودررو و با اسلحه‌های آماده. اما آیا این برای متوقف ساختن دیکن اسرارآمیز و نهضت صلیبی‌ای که به راه انداخته کافی است؟ حتی اگر شانو موفق شود، هنوز هم باید با ارتش جهنم‌زادها و ارباب تشنه به خون‌شان، سارنتو مقابله کند که تجسم زنده‌ی سنگ‌های قدرتی است که با نام سنگ خون شناخته می‌شوند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

داستان با این جملات آغاز می‌شود:

"درد به قدری شدت داشت که نمی‌توانست نادیده‌اش بگیرد، هرلحظه امکان داشت که حالت تهوع به او دست دهد؛ اما واعظ قاش زین را چسبید و اسب را به سمت شکاف هدایت کرد. ماهِ کامل در آسمان نورافشانی می‌کرد، قله‌های نوک‌تیز دوردست در مقابل پس‌زمینه‌ی سیاه شب می‌درخشیدند. آستین کت بلند سیاه‌رنگ سوار هنوز روشن بود و با وزش باد شعله‌های آتش بالا گرفتند. دردی تازه وجودش را آزرده کرد و او با دست سوخته‌اش آتش لباسش را خاموش کرد.

با خود فکر کرد: آن‌ها الان کجا هستند؟ و با چشمان کم‌سویش کوه‌ها و گذرگاه‌ها را از نظر گذراند. دهانش خشک شده بود. افسار اسب را کشید. قمقمه‌ای از قاش زین آویزان بود، واعظ آن را برداشت و در برنجی آن را باز کرد. قمقمه را به سمت لبش برد و متوجه شد که از شراب پر شده است. هرچه نوشیده بود را تف کرد و قمقمه را به کناری پرتاب کرد ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!