بخريد و بخوانيد ...
این‌جا بدون مرد

این‌جا بدون مرد

نویسنده: مونا زارع 
ناشر: چشمه
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 180000 تومان
تعداد صفحات: 198 صفحه
شابك: 978-622-01-0911-2
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 6 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (4 امتیاز با رای 2 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'این‌جا بدون مرد':

ویروسی مرموز در حال منقرض کردن مردهاست و دنیا به دست زن‌ها افتاده. میترا، آیدا و شیرین، زنانی هستند که هنوز مردی در زندگی‌شان باقی مانده. آن‌ها سعی می‌کنند مردهای‌شان را مانند کالایی لوکس و ممنوعه مخفی کنند.

داستان با این جملات آغاز می‌شود:

"ده، نه، هشت، هفت، شش، پنج، چهار، سه، دو، یک ... چشم‌هایم را باز کردم. دو خطش پر نشده بود. تکانش دادم. فکر کردم شاید مثلا یک جایی توی مسیرش گیر کرده باشد و این‌طوری راه بیفتد. سر این یکی همه‌ی هیکلم را نجس کرده بودم، چون لحظه‌ی آخری پلاستیکش باز نمی‌شد و گند زدم به لباس کارم. صدای کشیده شدن دمپایی فرهاد را شنیدم که داشت به سمت دست‌شویی می‌آمد. قبل از این‌که بزند به در، گفتم "نیا تو!"

چهارانگشتی روی در ضرب گرفت و گفت "نرفتی هنوز؟"

می‌دانم که می‌داند دارم این‌جا چه غلطی می‌کنم. اما چند وقتی است دیگر به روی خودش نمی‌آورد. آرنجم را از روی زانوهایم برداشتم و سیفون توالت‌فرنگی را کشیدم. همان‌طور که نشسته بودم، شلوارم را درآوردم و انداختم توی لگنِ زیر دوش. بِیبی چک را دوباره چک کردم و انداختم توی سطل. توی آینه، که فرهاد موقع مسواک زدن پر از نقطه‌های کف کرده بودش، نگاهی به خودم انداختم. موی فر و آشفته‌ام را بالای سرم جمع کردم و با کشِ دورِ مچم بستم‌شان. درِ دست‌شویی را که باز کردم، فرهاد داشت لقمه‌هایی را که دیشب آماده کرده بودم توی ظرفِ نهارم می‌چید. نگاهم کرد و باقیِ لقمه‌ها را گذاشت توی ظرف و گفت"بدو شلوار بپوش، تا یه جایی برسونمت." "

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 فاطمه خسروي:  خیلی کتاب جالبی بود. از خواندنش لذت بردم.