ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
کلید اسرار زندگی
نویسنده:
محسن تیموری
ناشر:
آموت
سال نشر:
1393
(چاپ
3
)
قیمت:
14000
تومان
تعداد صفحات:
301
صفحه
شابك:
978-600-5941-13-5
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 9 نفر
امتیاز كتاب:
(5 امتیاز با رای 1 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'کلید اسرار زندگی':
کتاب از چهار بخش اصلی "از سری داستانهای زندگی"، "سخنان و پندهای بزرگان علم و ادب"، "توصیههای پزشکی" و "به نشانی خدا" تشکیل شده. به نظر میرسد اغلب مطالب کتاب از سایتهای مختلف اینترنتی برداشت و ترجمه و تدوین شده باشد. داستانها، دعاها، توصیهها و ... که معمولا روزانه بصورت نامه الکترونیک به دست هرکدام از ما میرسد. اغلب هم در انتهای متنشان کلی قسم و آیه دادهاند که آن را برای 10 نفر دیگر "باز ارسال" کنیم. بعضیهایشان گاهی بسیار هم خواندنی هستند.
متن داستان "ارزیابی عملکرد" در بخش "از سری داستانهای زندگی" در کتاب:
"پسر کوچکی وارد داروخانه شد، کارتن جوششیرینی را به سمت تلفن هل داد. بر روی کارتن رفت تا دستش به دکمههای تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شمارهای هفت رقمی. مسئول داروخانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسید: "خانم، میتوانم خواهش کنم کوتاه کردن چمنها را به من بسپارید؟" زن پاسخ داد: "کسی هست که این کار را برایم انجام میدهد."
پسرک گفت: خانم، من این کار را نصف قیمتی که او میگیرد انجام خواهم داد. زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است. پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: "خانم، من پیادهرو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو میکنم، در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهد داشت." مجددا زن پاسخش منفی بود. پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مسئول داروخانه که به صحبتها او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: "پسر ... از رفتارت خوشم میاد. به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری بهت بدهم." پسر جوان جواب داد: "نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را میسنجیدم. من همون کسی هستم که برای این خانوم کار میکنه."
آیا شما هم تا به حال عملکرد خودتون رو سنجیدهاید؟"
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!