بخريد و بخوانيد ...
لور
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

لور

(Lore)
نویسنده: الکساندرا برکن (Alexandra Bracken)
ترجمه: زهرا چفلکی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1403 (چاپ 3)
قیمت: 430000 تومان
تعداد صفحات: 524 صفحه
شابك: 978-600-182-684-9
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 1 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'لور':

آگون، جنگ خدایان. پوسایدون، آتنا، آپولو، افرودیت، آرس، دیونیسوس، هفائستوس، آرتمیس، هرمس. نه خدا به من خیانت کرده‌اند. هر هفت سال، یک هفته وقت دارید تا این خدایان فانی را شکار کنید و قدرتشان را به چنگ بیاورید. آگون تا زمان زنده ماندن آخرین خدا ادامه خواهد داشت.

این چیزی بود که قرن‌ها پیش زئوس به فانی‌های المپیوس نوید داد.

لور هرگز نمی‌خواست به آگون برگردد. گذشته‌ی تاریک و آینده‌ی پر از ترس پیش رویش فرصت زندگی را از او گرفته بود. اما سرنوشت رهایش نمی‌کند.

کاستور، دوست دوران بچگی‌اش بعد از هفت سال برمی‌گردد اما حضور یک الهه، خدای خرد و جنگاوری، آتنا دختر زئوس زندگی لور را برای همیشه عوض می‌کند. حالا او به دنبال انتقام خانواده‌اش است و حاضر است برای کشتن وارث خدای جنگ، اریس، هر کاری بکند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

فصل اول داستان با این جملات آغاز می‌شود:

یک بار مادرش به او گفته بود تنها راه شناختن واقعی آدم‌ها، این است که با آن‌ها مبارزه کنی. تجربه‌ی لور به او می‌گفت تنها حقیقتی که مبارزه نشانت می‌دهد، جایی از بدن حریف است که اصلا دوست ندارد مشت بخورد. آن نقطهدی حریف لور هم خالکوبی تازه‌ی روی سینه‌ی چپش بود. هنوز بانداژش را هم باز نکرده بود. دستکش‌های سنگینش را بالا آورد و اجازه داد آن‌ها شدت ضربه‌های شلخته‌ی حریفش را کم کنند. قدمی روی زمین به عقب کشیده شد و هم‌زمان چیغ کفش‌های ورزشی‌اش که روی حصیر آبی‌رنگ به‌دردنخور لیز می‌خورد، به هوا رفت. خطوط نقره‌ای میدان مبارزه بعد از تحمل پنج مبارزه در آن شب از شدت گرما و رطوبت پوسته‌پوسته می‌شد. لور همان‌طور که با پاشنه‌ی پا خودش را جلوی نزدیک‌ترین خط میدان نگه می‌داشت، غرغر کرد.

آن‌قدر عرق از سر و رویش می‌چکید که دست‌آخر فقط مزهدی نمکی آن در دهانش ماندگار شد. عرقش را پاک نکرد. مهم نبود که چشمش را بسوزاند. درد خوب بود. باعث می‌شد متمرکز بماند. این اواخر، کار امشبش یعنی مبارزه کردن، به عادت بدی تبدیل شده بود. تنها کاری بود که نیاز ناامیدانه‌اش را بعد از مرگ گیل پر می‌کرد. گیل شش ماه پیش مرده بود ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!