ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
خشکسالی (بیآبی)
(Dry)
نویسنده:
نیل شوسترمن، جرود شوسترمن
(Neal Shusterman, Jarrod Shusterman)
ترجمه:
آرزو مقدس
ناشر:
پیدایش
سال نشر:
1400
(چاپ
1
)
قیمت:
112000
تومان
تعداد صفحات:
415
صفحه
شابك:
978-600-462-669-9
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 1 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'خشکسالی (بیآبی)':
چند وقتی از خشکسالی فاجعهبار در کالیفرنیا میگذرد. حالا اسمش را گذاشتهاند "لولههای خالی". زندگی مردم به فهرستی از کارهایی که نباید انجام بدهند تبدیل شده: چمنها را آب نده، استخرت را پر نکن، دوش طولانی نگیر ... تا روزی که حتی یک قطره آب از شیر جاری نمیشود.
محلهی ساکت و خارج از شهر الیسا ناگهان به میدان جنگ آدمهای درمانده تبدیل میشود. همسایهها و خانوادهها در تلاش برای به دست آوردن جرعهای آب به جان هم میافتند. وقتی پدر و مادر الیسا به خانه برنمیگردند، زندگی او و برادرش به خطر میافتد. حالا الیسا ناچار است تصمیمهای بسیار دشواری بگیرد بلکه از این مهلکه جان سالم به در ببرد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"صداهای بسیار عجیبی از شیر آب آشپزخانه به گوش میرسد.
انگار آسم گرفته باشد، سرفه و خس خس میکند. مثل کسی که در حال غرق شدن است، خِرخِر میکند. یک بار دیگر هم کمی آب غرغره میکند و بعد ساکت میشود. حیوان بیچاره، کینگستون، گوشهایش را راست میکند، اما همچنان فاصلهاش را با سینک ظرفشویی حفظ میکند؛ انگار شک دارد مبادا آب دوباره از آن جاری شود، اما از این شانسها نداریم.
مامان گیج و مبهوت همینطور آنجا ایستاده و ظرف آب کینگستون را زیر شیر گرفته. بعد شیر را میبندد و میگوید: "الیسا، برو بابات را صدا کن."
بابا از وقتی که یکتنه آشپزخانهمان را بازسازی کرد، هوا برش داشت که حسابی در لولهکشی و برقکاری مهارت دارد. همیشه میگفت: وقتی آدم میتونه خودش کاری رو انجام بده، چرا پیمانکار بیاره که پول خون باباش رو از آدم میگیره؟ بعد دست به کار شد و تعمیرات را شروع کرد. از آن به بعد، لولهکشی و سیمکشیمان همیشه ایراد داشت ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!