
تابستان قوها (Summer of Swans)
نویسنده: بتسی بایارس (Betsy Byars)
ترجمه: پروین علیپور
ناشر: افق
سال نشر: 1393 (چاپ 4)
قیمت: 6500 تومان
تعداد صفحات: 156 صفحه
شابک: 964-369-162-4
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 1 نفر
نویسنده: بتسی بایارس (Betsy Byars)
ترجمه: پروین علیپور
ناشر: افق
سال نشر: 1393 (چاپ 4)
قیمت: 6500 تومان
تعداد صفحات: 156 صفحه
شابک: 964-369-162-4
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 1 نفر
سارا دختری ۱۴ ساله است که با برادر، خواهر و عمهاش در خانهای ویلایی در کنار دریاچه کوچکی زندگی میکند. او در سن بلوغ است و از همه چیز و همه کس ناراضی است. سارا، برادرش چارلی را که ده سال دارد، اما به علت بیماری دچار معلولیت ذهنی شده به کنار دریاچه و تماشای قوها میبرد. چارلی بسیار تحت تاثیر قرار میگیرد و نیمه شب برای دیدن قوها از خانه بیرون میرود و در جنگل گم میشود. سارا به همراه دوستش که او هم پسری تنهاست به دنبال چارلی میروند تا او را پیدا کنند … (خلاصه داستان از وب سایت کتابک برگرفته شده است)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"سارا گودفری در تختخواب دراز کشیده، روسریاش را به سر سگ میبست. در همان حال که روی آرنجش تکیه داده بود، به سگ گفت: "بویزی، چانهات را بالا بگیر. خب؟"
سگ، پیر بود و بیشتر وقتها در خواب. حتی حالا هم که سارا داشت روسری را زیر چانهاش گره میزد، با چشمهای بسته، به پهلو، پای تختخواب لمیده بود.
خواهر سارا، وندا، که رو به روی میز توالت نشسته، موهایش را شانه میزد، گفت: "چرا دست از سر بویزی برنمیداری؟"
سارا بیآن که سرش را بلند کند، جواب داد: "چون کاری دیگر ندارم. راستی ...، دلت میخواهد یک نمایش ببینی؟"
- فکر نکنم.
- اسمش، بویزی در چهرههای گوناگون است!
- پس، مطمئنم که دلم نمیخواهد ببینم! …"
"سارا گودفری در تختخواب دراز کشیده، روسریاش را به سر سگ میبست. در همان حال که روی آرنجش تکیه داده بود، به سگ گفت: "بویزی، چانهات را بالا بگیر. خب؟"
سگ، پیر بود و بیشتر وقتها در خواب. حتی حالا هم که سارا داشت روسری را زیر چانهاش گره میزد، با چشمهای بسته، به پهلو، پای تختخواب لمیده بود.
خواهر سارا، وندا، که رو به روی میز توالت نشسته، موهایش را شانه میزد، گفت: "چرا دست از سر بویزی برنمیداری؟"
سارا بیآن که سرش را بلند کند، جواب داد: "چون کاری دیگر ندارم. راستی ...، دلت میخواهد یک نمایش ببینی؟"
- فکر نکنم.
- اسمش، بویزی در چهرههای گوناگون است!
- پس، مطمئنم که دلم نمیخواهد ببینم! …"
اگر این کتاب را میخواهید به جمع اعضای جیرهکتاب بپیوندید ...
شما با پیوستن به جیرهکتاب میتوانید این کتاب را به عنوان یکی از جیرههای ماهانهتان دریافت کنید. اگر هم مایل به دریافت پیوسته کتاب در هر ماه نیستید، میتوانید مشترک "جیره به درخواست" جیرهکتاب بشوید تا تنها وقتی که خودتان کتابی را درخواست میکنید، آن را برایتان ارسال کنیم: